آموزش عقائد
استاد خرد

آموزش عقائد

درس آموزش عقائد توسط استاد حجة الاسلام و المسلمین خرد در 54 جلسه تدریس شده است. درس آموزش عقائد بر مبنای کتاب اصول اعتقادات به صورت ابتدایی یک سلسه مباحث اعتقادی مورد نیاز هر فرد را بیان می‌نماید.

  • پرسش و پاسخ

  • آثار دین

    با سلام و تشکر بابت ارائه خوب تون، همون طور که استاد فرمودن علم اعتقادات مهم ترین علم ها هست و نیاز به استدلال و … داره. از طرفی من ساکن اروپا هستم و چون آدم های مختلف رو با شیوه های زندگی و ادیان مختلف می بینم اجازه می خوام که سوالاتم رو با در نظر گرفتن یک فرد بی دین بپرسم در بحث آثار اعتقاد به دین سوالاتی که مطرح می تونه بشه: ۱- در اثر اول “دین به زندگی محتوا می دهد” اینطور می تونه استدلال بشه که لزوما انسان نباید دین داشته باشه که زندگی ش محتوا داشته باشه، کتاب می فرمایند که بدون دین زندگی پوچ و تکرار هست و استاد هم فرمودن با دین هست که انسان هدف خاص یا چارچوب یا نشاط داره، حالا بحث این هست که چه بسیار آدم بی دین هدفمند در زندگی حتی با هدف های خوب مثل تبدیل دنیا به مکانی بهتر که افراد بسیار کوشایی هم هستن و کار خیر می کنن، اخلاق اجتماعی خوب دارن و با نشاط هم هستن این موضوع رو وامدار دین نیستن و چه بسا به خدا و معاد و … هم اعتقاد نداشته باشن. چارچوب زندگی شون رو هم مبتنی بر عقل خودشون میدونن. در حالی که خیلی از آداب ظاهری یا اعمال عبادی دین اتفاقا مبتنی بر تکرار هست، مانند نماز و روزه و … این رو چطور پاسخ میدیم ؟ ۲- خود استاد هم در ادامه ی درس به بخشی از سوال قبل اینطور پاسخ میدن که بیمار یک دارویی رو بخوره ولو اینکه اعتقاد نداشته باشه آثارش رو میبینه، و شفاف می فرمایند کشور های پیشرفته دستورات دینی رو رعایت می کنن یا کار خیر انجام میدن ولی بدون اعتقاد به خدا و این کار ها اثر خوب خودشون رو هم روی جامعه میگذارن، بنابراین خود این موضوع به این معنیه که فرد بی دین می تونه لزومی بر دین نبینه و صرفا بر مبنای فهم خودش چارچوب زندگی ش رو بچینه و آثاری که ما برای دین ذکر می کنیم رو نشات گرفته از دین ندونه و جامعه ی با آرامش روانی خودش رو ببینه که به خاطر عمل به دستورات دینی به این آرامش رسیده ولی معتقد به دین نباشه. لزوم وجود دین برای این طور آدمی چی می تونه باشه ؟ ۳- استاد در درس فرمودند بسیاری از میلیاردر های دنیا به پوچی و خودکشی می رسند یا متحیر میشن که هدف زندگی شون چی هست ولی خیلی از میلیاردر های دنیا رو می بینیم که چون هدف شون از کار صرفا پول نیست تا لحظه ی آخر زندگی شون با لذت مثل روز اول که این اندازه ثروت نداشتن کار می کنن و فرضا از تاثیری که روی دنیا با کسب و کارشون می گذارند لذت می برن نه با اموالشون. این رو چطور باید پاسخ بدیم ؟ ۴- استاد راجع به شخصی که دچار زندگی سردی بود قبل از دین دار شدنش مثال زدن و این رو تعمیم دادن به این که زندگی بدون دین سرد هست و بدون آرامش و نشاط هست و روابط کاملا مادی هست، در حالیکه این رو یک فرد بی دین نمی پذیره چون این موضوع وابسته به صرف دین نیست بلکه وابسته به مجموع فرهنگ مردم یک کشور + دین هست. بعضی از کشور های اروپایی فرهنگ سردی در روابط دارن ولی برخی از کشور های دیگر اروپایی روابط بسیار گرمی دارن مستقل از دین شون یا اینکه با فرض اینکه در خاورمیانه و یا ایران خومون عموم فرهنگ مردم بر روابط گرم هست اگر فردی بی دین هم باشه باز هم روابط گرمی داره به دلیل فرهنگ غالب کشورش. این رو چطور پاسخ میدیم ؟ باز هم یک دنیا ممنون بابت ارائه ی این درس و پاسخگویی به سوالات طلاب علوم دینی

  • سلام علیکم و رحمت الله. تشکر بابت سوال های علمی و منطقی شما، مقدمه: برخی از سوال ها با چند پاراگراف نوشتن، قابلیت جواب دهی را ندارد، لذا اگر جواب ها به صورت کامل نتواند پاسخگوی شما باشد، به خاطر محدودیت در جواب دهی است. جواب سوال اول: معنی داری زندگی یا معنای زندگی از مسائلی است که حدود 150 سال اخیر، ذهن اندیشمندان، خصوصا فلاسفه غرب را به خود مشغول کرده است. و مباحث مفصلی مطرح شده است. در این که دین الهی، مانند اسلام، به زندگی معنی می دهد، به این معنی است که ابتداء و انتهای زندگی انسان را نشان می دهد، مخلوق خدای قادر مطلق مهربان، و در نهایت به سوی ابدیت رهسپار است و با اعتقاد صحیح، اخلاق حمیده و اعمال پاک به سعادت ابدی می رسد.، در نظر داشته باشید، مقصود از معنای زندگی این نیست که برنامه برای زندگی دنیایی داشته باشید، زیرا برنامه برای زندگی دنیایی داشتن، بدون دین داری نیز امکان پذیر است، بلکه مقصود این است که مسئله ابدیت و بعد از مرگ را دین می تواند بیان نماید، و حل کند، یعنی به انسان، ابدیت را نشان می دهد او را موجودی ابدی معرفی می کند، لذا برنامه ای که انسان دین دار برای خود می چیند، برای ابدیت است، این برنامه از غیر دین نمی تواند صادر شود. پس مقصود اصلی این است که دین می تواند ابدیت را حل کند، ولی در غیر دین، انسان موجودی پرتاب شده در زمین است که با تولد آغاز می شود و با مرگ نابود می شود، همین موقت بودن و زندگی کوتاه باعث می شود که انسان خرمند، با خود بیاندیشد که آخر چه؟ کسب علم، ثروت، و شهرت همه بعد از مدت کوتاهی از انسان جدا می شود، لذا کسی که دین ندارد، بسیار کوتاه اندیش است. انسان دیندار می تواند به ابدیت بیندیشد و برنامه برای ابدیت بریزد ولی انسان غیر دین دارد این گونه نیست. نکته اول: انسان چون حیات ابدی را دوست دارد، و زندگی ابدی می خواهد، معنا داری زندگی مطرح می شود. نکته دوم: مسئله تکراری بودن برخی از دستورات دینی، در این است که ظاهرش تکرار است ولی باطنش به هیچ وجه تکرار نیست، کسانی که بخشی از حقیقت عبادت مانند نماز و روزه و ... رسیده اند، متوجه می شوند که در هر عبادتی، رشدی وجود دارد که در عبادت قبلی نبوده است، پله های تکراری هستند ولی با هر پله شما بالاتر می روید. جواب سوال دوم: می توان کار های خوب را بدون اعتقاد به خدا انجام داد، سخن شما صحیح است ولی کار خوبی که اثرش برای ابدیت باقی بماند، بدون اعتقاد به خدا، معنی ندارد. در نظر داشته باشید، از منظر دینی کار خوب «حسنه» بدون نیت خالص فقط حسن فعلی دارد و حسن فاعلی ندارد، یعنی ذخیره برای ابدیت انسان نمیشود، البته حتی انسان، مسلمان شیعه هم اگر «حسنه» ای را انجام بدهد و نیت خالص نداشته باشد، ذخیره ای برای ابدیت او نخواهد بود. پس کار خوب «حسنه» اگر بخواهد در دنیا و ابدیت، اثر داشته باشد حتما باید با اعتقاد به خدا و با اخلاص باشد، اگر نبود، اثر دنیایی را می تواند داشته باشد ولی اثر ابدی ندارد. جواب سوال سوم: مقصود این است که داشتن ثروت همیشه و دائما موجب سرور، شاید و نشاط در زندگی نمی شود ولی ایمان حقیقی، باور به خدای مهربان، و ارتباط واقعی با آن خدا، همیشه موجب سرور، نشاط است. نشانه مومن واقعی اطمینان به خداست، و این اطمینان، به گونه ای است که هیچ مصیبتی او را نا امید، سرخورده نمی کند، لذا شما مومن واقعی ای نمی یابید که خود کشی کند. جواب سوال چهارم: فقط به عنوان شاهد مثال بوده، و سخن شما هم صحیح است، در دنیا می توان بدون دین هم زندگی کرد، زندگی گرمی داشت. سخن استاد فقط برای این است که اگر دین وارد زندگی انسان شود، و وارد قلب شود، موجب گرمی زندگی می شود و نمی خواهد گرمی زندگی منحصر در دین داری کند.

  • با سلام و تشکر از پاسخ هاتون سوال اول: پس با این حساب در واقع بهتر هست بگوییم دین به قبل و بعد از زندگی انسان محتوا می دهد و یا اینکه محتوای معنوی زندگی دنیا را فراهم می کند و در واقع جواب هایی را به سوالات اساسی بشر ارائه می کند، مانند همان کلام امیرالمومنین(ع) که بشر از کجا آمده، کجا هست و به کجا می رود؟ و صد البته که این موضوع در زندگی دنیایی هم ظهور پیدا می کنه. درسته ؟ مثال تون راجع به پله های تکراری واقعا زیبا و مناسب بود :) سوال دوم: حرف شما درست ولی قبول دارید که این طور مطالب توجیهی برای یک فرد بی دین نداره ؟ من این طور استنباط می کنم که لزوم دین برای یک فرد بی دین رو نه در تاثیرات دین در زندگی دنیا (اگر چه قطعا تاثیر دارد) بلکه در مواردی که در سوال اول مطرح شد باید بیان کرد. در واقع اصل مطلب برای بیان لزوم دین برای یک فرد بی دین مساله ی مبدا و معاد و خلقت و این ها میشه نه تاثیرات جانبی دین بر زندگی انسان. درسته ؟ باز هم ممنونم بابت پاسخگویی تون. خدا حفظتون کنه

  • سلام علیکم و رحمت الله. اگر کسی بخواهد از تاثیرات دین در دنیا دین داری را اثبات کند با چالش های فراوانی روبرو است، همانطور که اشاره کردید، سخن شما صحیح است، برای کسی که بخواهد با بی دین بحث کند، نباید از این طریق وارد شد، زیرا هر تاثیری را که ما بگوییم، می تواند نقض های فراوانی بیاورد، لذا هستند کسانی که می گویند، پیامبران و دین برای ساخت دنیا نیامده اند، زیرا ظاهر دنیا را می توان بدون دین نیز ساخت (البته مناقشات و بحث های فراونی در این خصوص وجود دارد.)

برای ارسال سوال لطفا وارد شوید.
  • بهترین پرسش_پاسخ‌ها
    ارتباط با کارشناس
    مطالب تخصصی دینی_حوزوی
×
کارایی بهتر در اپلیکیشن
ارتباط با ما