درس کلیات علم نحو ناظر به کلیاتی مقدماتی از علم نحو می باشد که توسط استاد حجة الاسلام و المسلمین هاشمی در 50 جلسه تدریس شده است.
پرسش و پاسخ
انواع جمله
با سلام و خسته من سوالاتی در مورد انواع جمله داشتم ممنون میشم پاسخ دهید ( ببخشید سوالاتم زیاده )
میدانیم که از نظر ساختاری جمله به دو دسته تقسیم میشود 1- جمله فعلیه 2- جمله اسمیه .
جمله فعلیه : جمله ایی است که از دو رکن اصلی (فعل و فاعل ) تشکیل شده است که اولین رکن آن فعل است.
جمله اسمیه : جمله ایی که از دو رکن ( مبتدا و خبر ) شکیل شده است که اولین رکن آن مبتدا ( اسم ) است و خبر جمله اسمیه به چهار حالت دیده میشود
1-اسم مفرد 2- جمله فعلیه 3-جمله اسمیه 4-شبه جمله ( ظرف و جار و مجرور).
آیا جملاتی داریم که از این دو حالت خارج باشند ؟ ( اگر هست ساختار آنها چگونه است )
و میدانیم که کلمه به اسم و فعل و حرف تقسیم میشود حالا فعل و اسم در جملات ( اسمیه و فعلیه ) با توجه به تعریف میتوان قرار داد اما حرف در کجای جملات می آید ؟ اگر در ابتدا یا در بین اجزای جملات اسمیه و فعلیه قرار بگیرد آیا باز هم اون جمله (اسمیه یا فعلیه است )
چگونه باید تشخیص داد یک متن بلند از چند جمله تشکیل شده است ؟ منظور از ظرف مکان و زمان چیه ؟( آیا همون اسم زمان و مکان است ؟ )از نظر ساختاری گفته شده جملات وصفیه و فعلیه به صورت زیر هستند.
اسم نکره+جمله فعلیه یا اسمیه=جمله وصفیه
اسم معرفه+جمله فعلیه یا اسمیه=جمله حالیه
آیا این اسم نکره یا معرفه خودش درون جمله ایی قرار داد یا نه فقط اسم نکره است ؟ و ایا بین اسم نکره و معرفه چیزی چیزی میتواند قرار بگیرد؟( چه چیز هایی؟)
و برای سوالی کردن جمله چگونه باید انجام دهیم ؟ آیا اینگونه است که ابتدا اسم استفهام یا حروف استفهام را ابتدای جمله ی اسمیه و فعلیه قرار بدهیم ؟( بدون تغییر جمله اسمیه یا فعلیه )؟
سلام علیکم
الف: جملات یا اسمیه و یا فعلیهاند و حالت سومی ندارد.
ب. حروف در لابهلای جملات قرار میگیرند. درست مثل حروف در زبان فارسی یا دیگر زبانها. اما آشنایی دقیق، نیاز به شرکت در کلاسهای تجزیه و ترکیب دارد. مثلا در جمله : "في الدارِ رجلٌ" ، حرف "فی" ، با "الدار" ، خبر مقدم هستند و "زید" مبتدای مؤخر است.
ج. تشخیص تعداد جملهها در یک متن بلند، نیاز به شرکت در جلسات تجزیه و ترکیب ، و سپس تمرین کردن دارد.
د. "اسم زمان و مکان" دو اصطلاح صرفی است و در کتب صرفی ، مفصلا پیرامون ساختار آنها بحث میشود و وزن خاصی دارد. مثل : مَوقِع ، مَجلِس ، مَدرَس. چنین اسامیای ، ممکن است در یک جمله مبتدا باشد (مثل : المجلس بالامانة ، مجلس همراه با امانتداری و رازداری است) و یا جزئی از خبر باشد (مثل : زید فی المجلس) و یا فاعل باشد (مثل : وقع المجلس ، مجلس برگزار شد) و یا نقشهای دیگر ... اما "ظرف زمان و مکان" دو اصطلاح نحوی است و وزن ثابتی ندارد و همان مفعولفیه است و اسمی است که منصوب است و دلالت بر زمان یا مکان دارد و متضمّن معنای "فی" است. مثل : مات زیدٌ صباحاً ، زید صبحهنگام مُرد. یعنی : مات زید فی الصباحِ و یا مثل : جلستُ امامَ الامیر ، در مقابل امیر نشستم. یعنی جلستُ فی امامِ الامیر در مثال اول "صباحا" ظرف زمان است. در مثال دوم "امامَ" ظرف مکان است.
جملهای که بعد از اسم معرفه قرار میگیرد و آن اسم را توضیح میدهد، جمله حالیه است. اما خود آن اسم معرفه، قطعا نقشی خاص دارد که در هر مثال ، فرق میکند. و همچنین است اسم نکرهای که بعدش جمله وصفیه آمده است. تقریبا تمام سؤالات شما ، در کلاسهای تجزیه و ترکیب پاسخ داده میشود. موفق باشید.
انواع جمله
با سلام و خسته من سوالاتی در مورد انواع جمله داشتم ممنون میشم پاسخ دهید ( ببخشید سوالاتم زیاده ) میدانیم که از نظر ساختاری جمله به دو دسته تقسیم میشود 1- جمله فعلیه 2- جمله اسمیه . جمله فعلیه : جمله ایی است که از دو رکن اصلی (فعل و فاعل ) تشکیل شده است که اولین رکن آن فعل است. جمله اسمیه : جمله ایی که از دو رکن ( مبتدا و خبر ) شکیل شده است که اولین رکن آن مبتدا ( اسم ) است و خبر جمله اسمیه به چهار حالت دیده میشود 1-اسم مفرد 2- جمله فعلیه 3-جمله اسمیه 4-شبه جمله ( ظرف و جار و مجرور). آیا جملاتی داریم که از این دو حالت خارج باشند ؟ ( اگر هست ساختار آنها چگونه است ) و میدانیم که کلمه به اسم و فعل و حرف تقسیم میشود حالا فعل و اسم در جملات ( اسمیه و فعلیه ) با توجه به تعریف میتوان قرار داد اما حرف در کجای جملات می آید ؟ اگر در ابتدا یا در بین اجزای جملات اسمیه و فعلیه قرار بگیرد آیا باز هم اون جمله (اسمیه یا فعلیه است ) چگونه باید تشخیص داد یک متن بلند از چند جمله تشکیل شده است ؟ منظور از ظرف مکان و زمان چیه ؟( آیا همون اسم زمان و مکان است ؟ )از نظر ساختاری گفته شده جملات وصفیه و فعلیه به صورت زیر هستند. اسم نکره+جمله فعلیه یا اسمیه=جمله وصفیه اسم معرفه+جمله فعلیه یا اسمیه=جمله حالیه آیا این اسم نکره یا معرفه خودش درون جمله ایی قرار داد یا نه فقط اسم نکره است ؟ و ایا بین اسم نکره و معرفه چیزی چیزی میتواند قرار بگیرد؟( چه چیز هایی؟) و برای سوالی کردن جمله چگونه باید انجام دهیم ؟ آیا اینگونه است که ابتدا اسم استفهام یا حروف استفهام را ابتدای جمله ی اسمیه و فعلیه قرار بدهیم ؟( بدون تغییر جمله اسمیه یا فعلیه )؟
سلام علیکم الف: جملات یا اسمیه و یا فعلیهاند و حالت سومی ندارد. ب. حروف در لابهلای جملات قرار میگیرند. درست مثل حروف در زبان فارسی یا دیگر زبانها. اما آشنایی دقیق، نیاز به شرکت در کلاسهای تجزیه و ترکیب دارد. مثلا در جمله : "في الدارِ رجلٌ" ، حرف "فی" ، با "الدار" ، خبر مقدم هستند و "زید" مبتدای مؤخر است. ج. تشخیص تعداد جملهها در یک متن بلند، نیاز به شرکت در جلسات تجزیه و ترکیب ، و سپس تمرین کردن دارد. د. "اسم زمان و مکان" دو اصطلاح صرفی است و در کتب صرفی ، مفصلا پیرامون ساختار آنها بحث میشود و وزن خاصی دارد. مثل : مَوقِع ، مَجلِس ، مَدرَس. چنین اسامیای ، ممکن است در یک جمله مبتدا باشد (مثل : المجلس بالامانة ، مجلس همراه با امانتداری و رازداری است) و یا جزئی از خبر باشد (مثل : زید فی المجلس) و یا فاعل باشد (مثل : وقع المجلس ، مجلس برگزار شد) و یا نقشهای دیگر ... اما "ظرف زمان و مکان" دو اصطلاح نحوی است و وزن ثابتی ندارد و همان مفعولفیه است و اسمی است که منصوب است و دلالت بر زمان یا مکان دارد و متضمّن معنای "فی" است. مثل : مات زیدٌ صباحاً ، زید صبحهنگام مُرد. یعنی : مات زید فی الصباحِ و یا مثل : جلستُ امامَ الامیر ، در مقابل امیر نشستم. یعنی جلستُ فی امامِ الامیر در مثال اول "صباحا" ظرف زمان است. در مثال دوم "امامَ" ظرف مکان است. جملهای که بعد از اسم معرفه قرار میگیرد و آن اسم را توضیح میدهد، جمله حالیه است. اما خود آن اسم معرفه، قطعا نقشی خاص دارد که در هر مثال ، فرق میکند. و همچنین است اسم نکرهای که بعدش جمله وصفیه آمده است. تقریبا تمام سؤالات شما ، در کلاسهای تجزیه و ترکیب پاسخ داده میشود. موفق باشید.
موفق باشید