کتاب الصمدیه

کتاب الصمدیه

کتاب الفوائد الصمدیة اثر نابغه‌ی جهان اسلام، عالم ربانی شیخ بهائی است که به زبان عربی در علم نحو نگاشته شده است. این اثر حاوی یک دوره کامل از علم نحو می‌باشد. درس صمدیه توسط استاد حجة الاسلام و المسلمین حسینی در 145 جلسه تدریس شده است.

تعداد دروس
تعداد دروس
145 عدد
ترم
ترم
پایه 1 - ترم 2
مدت آموزش
مدت آموزش
71:50:00 ساعت
پرسش و پاسخ
پرسش و پاسخ
انجمن تخصصی

نمونه ای از سرفصل های دروس

  • حدیقه اول: مباحث مقدماتی کتاب
  • حدیقه اول: مباحث مقدماتی کتاب
  • حدیقه اول: تعریف کلمه و کلام و اقسام آن(1)
  • حدیقه اول: تعریف کلمه و کلام و اقسام آن(2)
  • حدیقه اول: اقسام اسم و فعل(1)
  • حدیقه اول: اقسام اسم و فعل(2)
  • حدیقه اول: اقسام فعل تعریف معرب و مبنی
  • حدیقه اول: تعریف معرب و مبنی و اقسام آن
  • حدیقه اول: علائم اعراب(1)
  • حدیقه اول: علائم اعراب(2)
  • توضیحات درس

  • معرفی استاد

  • پرسش و پاسخ

معرفی اجمالی:

در ترم اول و در معرفی درس نحو مقدماتی، مطالبی پیرامون معرفی علم نحو بیان شد که علاقه‌مندان برای آشنایی با این علم می‌توانند به آن مراجعه کنند.

 

معرفی کتاب «الفوائد الصمدیه»:

کتاب «الفوائد الصمدیه» مشهور به «صمدیه»، یکی از مهمترین و دقیق‌ترین کتاب‌ها در علم نحو است که شیخ بهایی به برادر کوچکشان، «عبدالصمد» دیکته کرده و سپس در اختیار اهل فضل قرار داده‌اند. این کتاب جزو کتب درسی در علم نحو و یکی از کتاب‌های جامع المقدمات است. «صمدیه»، کتابی است مختصر با عباراتی زیبا و نثری استوار و لطیف. این کتاب در سال ۱۰۳۰ هجری قمری تالیف شده است.

 

محتوای کتاب:

این کتاب از یک مقدمه و پنج حدیقه، به ترتیب زیر تشکیل شده است:

حدیقه اول: در این حدیقه که اول کتاب است بحث را از کلمه و کلام که موضوع علم نحو است آغاز می‌کند و بعد از ذکر این‌که کلمه، تقسیم به اسم و فعل و حرف می‌شود؛ اختصاصات آن‌ها را بیان می‌کند. سپس اقسام اسم و احکام و اقسام فعل را بیان می‌کند و به ذکر موارد اعراب و بنا می‌پردازد.

حدیقه دوم: در این حدیقه مصنف فقط مواردی که مختص به اسماء است، ذکر می‌کند مانند: موارد معربات و مبنیات، اسماء عامل و احکام و شرایط و تقسیمات آن‌ها و موانع صرف.

حدیقه سوم: این حدیقه مختص به ذکر افعال و متعلقات افعال است و در آن به تقسیمات فعل پرداخته می‌شود و پس از آن حالات اعرابی فعل مضارع مورد بررسی قرار می‌گیرد و آن‌گاه به ادوات ناصب و جازم و تأثیرات این ادوات بر فعل مضارع هم‌چون تأثیرات زمانی و معنایی آن‌ها می‌پردازد. در ادامه به ذکر افعال مدح و ذم پرداخته و این حدیقه را با ذکر افعال قلوب و باب تنازع خاتمه می‌دهد.

حدیقه چهارم: در بوستان چهارم کتاب، مسئله‌ای بیان شده است که ما معمولاً در کتب نحوی شاهد آن نیستیم و آن ذکر اقسام جملات و اعراب آن‌ها است. در این حدیقه مصنف بحث را با تعریف جمله آغاز می‌کند و با تقسیم جمله به اسمیه و فعلیه مثال‌هایی برای آزمایش و تقریب به ذهن آن‌ها می‌آورد. شیخ بهائی جملات را در این فصل به دو نوع بدون اعراب و جملاتی که اعراب محلی دارند تقسیم کرده و به ذکر جایگاه آن‌ها پرداخته است.

در خاتمه این حدیقه به بحثی کلی از احکام جار و مجرور و ظرف و محل اعرابی آن پرداخته می‌شود.

حدیقه پنجم: این بخش را مصنف اختصاص داده به ذکر مفردات در بیان معانی و تقسیمات حروف و آن‌چه که دارای معنای حرفی است؛ مانند برخی از اسما و ظروف. وی در این بخش به بیان ۲۵ قسم از مفردات می‌پردازد. در این حدیقه مصنف حروف و مفردات و موارد استعمال آن را بنابر ترتیب حروف الفبا ذکر کرده است. وی از حرف «همزه» آغاز و این حدیقه را به حرف «لم» ختم می‌کند.

 

درباره مولف:

محمد بن عزالدین حسین (۹۵۳ق ـ۱۰۳۱ق) متخلص به بهائی و معروف به شیخ بهائی و بهاءالدین عاملی، فقیه، محدث، حکیم و ریاضی‌دان شیعه عصر صفوی بودند. شیخ بهائی بیش از ۱۰۰ کتاب در زمینه‌های مختلف تالیف کرده‌اند. جامع عباسی و اربعین از جمله آثار ایشان است. آثاری نیز در معماری بر جای گذاشته‌اند که منارجنبان اصفهان، تقسیم زاینده‌رود اصفهان، گنبد مسجد امام اصفهان و نقشه حصار نجف، از آن جمله است. ایشان سفرهای بسیاری به نقاط مختلف دنیا کرده و سفر مشهوری نیز همراه شاه عباس صفوی با پای پیاده به مشهد داشته‌اند. ایشان مقام شیخ الاسلامی، بالاترین منصب رسمی دینی در حکومت صفویه را بر عهده داشتند.

 

زندگی‌نامه:

شیخ ‌بهایی در سال ۹۵۳ ه.ق در بعلبک از توابع جبل عامل در خاندانی سرشار از علم و دانش که تبار و نسب خود را به حارث همدانی یکی از یاران مخلص امام علی علیه‌السلام می‌رسانند، پا به عرصه حیات نهادند.

پدر عالی‌قدر ایشان، عالم بزرگوار، شیخ حسین فرزند عبدالصمد حارثی (متوفی ۹۸۴ ه.ق)، یکی از شاگردان ممتاز فقیه نام‌دار شیعه، مرحوم شهید ثانی (مستشهد ۹۶۶ ه.ق) است. ایشان که خود صاحب نظر بوده و کتبی در فقه و اصول و علوم متداول عصر خود داشته‌اند پس از شهادت شهید ثانی در ایام جوانی، در اثر سخت‌گیری‌ها و کارشکنی‌هایی که در امور شیعه در جبل عامل پیش آمده بود، به ایران منتقل گردیدند و در اصفهان ساکن شدند. شیخ بهائی در این هنگام ۱۳ سال سن داشته‌اند. بعد از سه سال اقامت در اصفهان، شاه طهماسب به توصیه و تأکید شیخ علی منشار، عزالدین حسین را به قزوین دعوت کرد و منصب شیخ الاسلامی این شهر را به ایشان اعطا نمود. شیخ بهائی نیز همراه پدرشان به قزوین رفته و برای مدتی در آنجا اقامت کردند و به تحصیل علوم مختلف پرداختند. بعدها پدرشان برای مدتی شیخ الاسلام هرات شد، اما ایشان در قزوین ماندند. شیخ بهائی پس از فوت پدرشان در سال ۹۸۴ ه.ق در بحرین، به امر شاه طهماسب به هرات رفتند و به جای پدر به شیخ الاسلامی هرات منصوب شدند که این اولین منصب رسمی ایشان بود.

شیخ بهائی پس از مدتی، به شوق سفر حج، از شیخ الاسلامی کناره گرفته و مسافرت طولانی خویش را آغاز کردند و در ۱۰۲۵ ه.ق به اصفهان بازگشتند و از آن پس تا آخر عمر ملازم شاه عباس بودند. ایشان در این سفر، به عراق و حلب، شام و مصر و سراندیب، حجاز و بیت المقدس رفته و در سیاحت خود به مصاحبت بسیاری از علما و اکابر نائل آمدند. ایشان در سفرهای خود، ناشناس و در کسوت فقر و درویشی سیر کرده و با ارباب ادیان و مذاهب اسلامی به بحث و احتجاج پرداخته و در بعضی موارد تقیه می‌کرده‌اند.

از سفرهای مهم و تاریخی بهائی، سفر پیاده ایشان به مشهد به همراه شاه عباس است. در ۲۵ ذیحجة ۱۰۰۸، شاه عباس به شکرانه فتح خراسان، پیاده از طوس به مشهد رفت. سه سال بعد در ۱۰۱۰ نیز به موجب نذری که داشت به همین کیفیت از اصفهان به مشهد رفت و سه ماه در آنجا ماند. احتمالاً شیخ بهائی در هر دو سفر شاه عباس همراه او بوده‌اند.

 

منزلت علمی:

شیخ بهایی در اثر ذکاوت و استعداد فطری که داشتند، با بهره‌گیری از پدر و محیط علمی و فضیلتی اصفهان توانستند در علوم و دانش‌های متداول عصر تبحری به‌ دست آورند تا آن‌جا که برخی در توصیف ایشان گفته‌اند: (علامه جهان بشر و مجدد دین در قرن حادی عشر (قرن ۱۱) که ریاست مذهب و ملت به او منتهی گردید؛ در علوم و فنون اسلامی، فنی وجود نداشته باشد که او را در آن بهره ای نباشد.)
شیخ بهائی محضر اساتید متعدد در رشته های مختلف را درک کرده و به علاوه دارای استعداد و ذوقی سرشار بوده‌اند. مردی جامع بوده و تالیفات متنوعی دارند. ایشان هم ادیب بوده و هم شاعر و هم ریاضی‌دان و هم فقیه و هم مفسر و از طب نیز بی‌بهره نبوده‌اند. ایشان اولین کسی هستند که یک دوره فقه غیر استدلالی به صورت رساله عملیه به زبان فارسی نوشتند. آن کتاب همان است که به نام جامع عباسی معروف است. شیخ بهایی در زمینه‌های مختلف اطلاعات و آگاهی داشتند و همین آگاهی و وسعت معلومات، نوعی جذابیت به آثار ایشان بخشیده است که از میان انبوه آثار گذشتگان، کتاب‌ها و تالیفات ایشان را به صورت کتاب روز و مورد علاقه درآورده است. فی‌ المثل در کتاب اربعین که یک کتاب حدیثی و فقهی است، از مسائل ریاضی و هیات نیز استفاده کرده‌اند، و مسائل آن‌ها را به صورت روشن و ملموس در اختیار خواننده قرار داده‌اند.

 

تالیفات:

ایشان یکی از پربرکت‌ترین علمای جهان اسلام از نظر تألیف و تنوع در آن بوده‌اند. برخی تعداد تالیفات ایشان را با توجه به رساله ها و تحشیه‌ها و تعلیقه‌ها، به عدد ۲۰۰ جلد رسانده‌اند؛ ولی تازه‌ترین تحقیق در این مورد، تلاش و کوشش دانشمند محترم، جناب آقای دکتر محمد باقر حجتی، از اساتید محترم دانشگاه تهران است که به کنفرانس دمشق (در مورد شیخ بهایی) ارائه داده‌اند و نشریه الثقافه الاسلامیه در شماره پنجم آن را نشر داده است. ایشان بر حسب تتبع و تفحص کاملی که داشته است، تعداد آنها را ۱۲۳ جلد اعلام می‌کند.

 

وفات:

در مورد تاریخ وفات شیخ بهایی اقوال گوناگونی وجود دارد. به طور کلی آن‌چه از این اقوال برمی‌آید، وفات شیخ در دوازدهم شوال سال ۱۰۳۰ یا ۱۰۳۱ هجری قمری اتفاق افتاده است و چون صاحب تاریخ عالم آرای عباسی که نظرش معتبرتر از دیگران است و هم‌چنین کتاب تنبیهات که تالیف خود را چند ماه بعد از آن واقعه نوشته است سال ۱۰۳۰ را ذکر کرده‌اند؛ از این رو گفته کسانی که وفات شیخ را در این سال نوشته‌اند صحیح تر به نظر می‌رسد. در این صورت وفات شیخ در دوازدهم ماه شوال سال ۱۰۳۰ ه.ق در شهر اصفهان روی داده است.

  • سلام علیکم و رحمة الله وبرکاته در درس تجزیه و ترکیب که اعراب این آیه شریفه بررسی می‌شود، چرا کلمه یوم به صورت یومَ آمده است و به صورت یومً همراه با تنوین نیامده است؟ با تشکر

    مشاهده جواب
  • سلام علیکم و رحمة الله و برکاته در فقره شریفه «یا عالما لا یعلم» از دعای کمیل، آیا کل عبارت «عالما لا یعلم» شبه مضاف است؟ آیا می توان گفت که «لا یعلم» صفت برای عالم باشد و عالم نکره مقصوده. و عبارت به صورت «یا عالمُ لا یعلم» شود؟ با تشکر

    مشاهده جواب
  • سلام علیکم و رحمة الله و برکاته در کتاب آمده است که در آیه شریفه «لو أنّ لنا کرة» لو به معنای لیت هست. از طرفی أنّ تأویل به مصدر می‌برد و لیت هم خود از حروف مشبهة به فعل است. اگر لنا و کرة را اسم و خبر أن حساب کنیم، اسم و خبر لو چه می‌شود؟ با تشکر

    مشاهده جواب
  • سلام علیکم و رحمة‌ الله و برکاته در آیه شریفه «هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ» آیا أما تفصیله هست؟‌ ترکیب آن و جمله الذین به چه نحو می‌باشد؟ با تشکر از تمامی زحمات شما

    مشاهده جواب
  • سلام علیکم و رحمة الله و برکاته در مثال‌های مطرح شده در باب المشتغل عنه العامل، ضمیر یا متعلق به اسم همگی مفعول هستند. آیا امکان دارد که ضمیر یا متعلق به اسم مجرور یا فاعل باشند؟ مثلا مثال‌های زیر صحیح هست؟ ۱) إن زیدا مررت به ۲) أن زیدا جاء غلامَه آیا در مثال دوم نصب غلام صحیح هست؟ و در این حالات فعل مقدر را با توجه به نصب زیدا چه می‌گیریم؟ با تشکر

    مشاهده جواب
  • سلام علیکم و رحمة الله و برکاته آیا این دو نوع استفاده از افعال مدح و ذم در معنی هم تفاوت دارند: نعم الرجل زید نعم رجلا زید با تشکر

    مشاهده جواب
  • سلام علیکم و رحمة الله و برکاته برداشت بنده از درس این است که جملات شرطی فعل ماضی را به زمان حال می‌برند. اگر این مطلب صحیح است، اگر بخواهیم جمله شرطیه را در زمان گذشته به کار ببریم، به چه صورت ممکن است؟ مثلا اگر بخواهیم بگوییم که «اگر مطالعه می‌کردی، در امتحان قبول می‌شدی». با تشکر

    مشاهده جواب
  • سلام علیکم و رحمة الله و برکاته در درس بیان شد که در مثال «جائنی زید اخوک» می‌توان «اخوک» را هم بدل گرفت و هم عطف بیان. آیا انتخاب یکی از دو حالت در معنی جمله نیز اثر دارد؟ با تشکر

    مشاهده جواب
  • سلام علیکم و رحمة الله و برکاته روایتی در کتال منیة المرید از پیامبر (ص) نقل شده است: «ثلاثٌ من لقی الله بهنَّ دخل الجنة من أی باب شاء ...» چرا این حدیث به صورت «ثلاثة من لقی الله بهم دخل الجنه ...» بیان نشده است با توجه به اینکه ثلاث برای مونث به کار برده می‌شود. همچنین چرا دخل چرا مونث نیامده است؟ با تشکر

    مشاهده جواب
  • سلام علیکم و رحمة الله و برکاته در درس تلویل به مصدر جمله «أعجبنی أنّ زیدا عالم» به صورت «أعجبنی علم زید» بیان شده است. سوالی که داشتم این هست که معنای تاکیدی «أنّ» مطرح می‌باشد و مورد استفاده قرار می‌گیرید؟ یعنی آیا در تأویل به مصدر اثر دارد؟ با تشکر

    مشاهده جواب
  • سلام علیکم و رحمة الله و برکاته، در کتاب در مورد منادی مستغاث آمده است: «و المستغاث یخفض بلامها و یفتح لالفها و لا لام فیه» و مثال «یا زیداه» آورده شده است. در این مثال نقش «ه» بعد از الف چه می‌باشد؟ با تشکر

    مشاهده جواب
  • سلام علیکم و رحمة الله و برکاته در سوال ۵ از تمرین ۴۵ آمده است: چه اسمی ممتنع الاضافه است؟ پاسخ صحیح نشان داده شده گزینه ۴ همه موارد می‌باشد که شامل ضمیر، موصوف و اسم اشاره می‌باشد. اما در کتاب اشاره‌ای به موصوف نشده است. ممنون می‌شم اگر توضیح بفرمایید. با تشکر

    مشاهده جواب
  • سلام علیکم و رحمة الله و برکاته ضمن تشکر از تمامی زحمات شما و پاسخ سریع و مناسب به تمامی پرسش‌ها، سوالی در مورد یکی از پرسش‌ها داشتم. پرسش و پاسخ اصلی به این صورت می‌باشد: سوال: در ایه "و عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم" ایا استعمال عسی تامه است؟ در تقدیر چیست؟ جواب: سلام علیکم به نظر ابن هشام تامه و به نظر ابن مالک ناقصه است. راجِعِ المغنی، عسی، الاستعمال الثانی اما اگر عسی ناقصه باشد، مگر نیازمند به اسم نیست و نباید به صورت عسوا در این جمله بیاید؟

    مشاهده جواب
  • سلام علیکم و رحمة الله و برکاته آیا اضافه شدن إن بعد از ما تغییری در معنا ایجاد می‌کند؟ مثلا معنای جمله «ما إن زید قائم» چیست؟ با تشکر

    مشاهده جواب
  • با سلام و خسته نباشید در عبارت ضربی زیداً قائماً و با توجه به درس، ضرب مبتدای وصفی، ی مضاف الیه، و قائما حال می‌باشد. این نحوه ترکیب صحیح هست؟ همچنین نقش زیداً چیست؟ اگر ممکن هست ترکیب «أکثر شربی السویق ملتوتا» رو هم بیان بفرمایید ممنون می‌شم. با تشکر

    مشاهده جواب
  • با سلام و خسته نباشید در جلسه ۱۸ درس موارد تقدم مفعول بر فاعل و بالعکس بیان شد. من جمله در حالتی که یکی از آنها محصور فیه باشند مقدم می‌شوند. به عنوان مثال «انما نصرت زیدا» به معنای من فقط زید را یاری کردم می‌باشد. حال اگر در این مثال مراد قرار دادن ضمیر متصل مرفوعی به عنوان محصور فیه باشد، به چه صورت باید بیان نمود؟ به عبارت دیگر، نحوه صحیح بیان «فقط من زید را یاری کردم» به چه صورت می‌باشد؟ با تشکر

    مشاهده جواب
  • با سلام و خسته نباشید، به چه علت فعل مضارع متصل به نون تاکید مباشر مبنی و فعل مضارع متصل به نون تاکید غیر مباشر معرب تقدیری محسوب می‌شوند، با اینکه در هر دو مورد ظاهر افعال در حالات رفع و نصب و جزم تفاوت نمی‌کند؟ به طور مثال چرا در هر دو مورد مبنی و یا در هر دو حالت تقدیری در نظر گرفته نمی‌شوند؟ با تشکر از زحمات شما

    مشاهده جواب
  • با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات حضرت عالی در آیه شریفه "فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ (56-65)" آیا فعل ظلّ فعل ناقص است. اگر فعل ناقص است اسم فعل ناقص چیست.

    مشاهده جواب
  • با سلام و خسته نباشید. در بعضی از کتاب ها لفظ ظرف و مفعول فیه رو یکی مدونن وبعد میگوند که هر ظرفی مفعول فیه نیس.!!!! من معنی این حرف نمیدونم تفاوت این دو در چیه . واینکه ظرف شبع جمله است یا مفعول فیه شبه جمله اس .. ممنون میشم پاسخ دهید. باتشکر

    مشاهده جواب
  • با سلام و خسته نباشید سوالی داشتم در مورد شبه جمله میدانم که شبه جمله با توجه به آنکه اسناد تام ندارد جمله نیست پس معنای مستقی مثل جمله ندارد. اما میتواند در جزی از جمله قرار بگیرد من نقش هایی که از شبه جمله میدانیم ( حال و صفت و خبر و صله و.... ) حالا سوال من این است که آیا شبه جمله در جمله میتواند بیاد نقش مستق باشد یعنی بگوییم این جار و مجرور جمله است یا اینکه این ظرف جمله است . یا آنکه همواره وقتی جمله از آن ( شبه جمله ) استفاده میکند ( درون جمله قرار میگیرد ) حتما نقشی مانند ( حال صفت صله برای موصول خبر مفعول به و مفعول فیه و ...... ) و مستقلا نمیگوییم این جار و مجرور یا ظرف این جمله است ؟ به تنهایی میتواند خودش نقش در جمله باشد ؟؟ با تشکر ممنون میشم سریع پاسخ دهید.

    مشاهده جواب
  • سلام در هدایه گفته شده که "أنّ" اگر مخفف شد اسمش ضمیرشان است و در این حالت می‌تواند برجمله‌ی فعلیه داخل شود و آن جمله خبرش میشود و می گویند اگر "أنّ" بر فعل متصرف داخل شود واجب است فاصله‌ای (بین أنّ و فعل) به وسیله سین، سوف، قد یا لم قرار گیرد ولی این فصل وقتی فعل غیرمتصرف باشد نیاز نیست. این فرق به چه علت است؟

    مشاهده جواب
  • سلام علیکم امکانش هست کتابی معرفی فرمایید که شامل تجزیه و ترکیب ایات قران باشد و سطح مطالب ان هم سطح با کتاب صمدیه باشد؟

    مشاهده جواب
  • در جملات زیر فاعل کدام کلمه است؟ ما جاءنی من أحد کفی بالله شهیدا إنما یخشی الله من عباده العلما

    مشاهده جواب
  • فرق افعال ناقصه با فعل های متعدی چیست؟ چون فعل ناقصه با اسم تنها معنی کامل نمیشه و نیازمند خبر هست. و فعل متعدی هم با فاعل تنها معنی کامل نمیشه و نیاز به مفعول دارد. و همچنین افعال ناقصه و فعل متعددی اعراب کلمه بعدشون هر دو مرفوع و هر دو منصوب هست.

    مشاهده جواب
  • سلام عبارت صمدیه ( ثلاث مقاصد ) صحیح است چراکه با جمع مکسری هم معامله مونث می کنند (مجازا) و هم به لحاظ ظاهرش معامله مذکر مثال های قرآنی : ثلاث لیالٍ سویاٌ = مؤنث کتب علیکم الصیام = مذکر و الانعام خلقها = مونث فی الانعام... ممافی بطونه = مذکر فقط آنطوری که به نظر میاد مونث بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد

    مشاهده جواب
  • چرا بعضی اسم ها مانند حسن ، حسین الف لام بر انها داخل میشود مانند یابن الحسن ولی بر بعضی اسم ها مانند زید ، محمد داخل نمیشود؟

    مشاهده جواب
  • در عبارت هذا کتاب الهدایه کدوم نوع اضافه به کار رفته است؟ ۱)اگر ظرفیه باشد انگاه کتاب فی الهدایه معنی نمیدهد. ۲)اگر لامیه باشد انگاه کتاب للهدایه معنی نمیدهد. ۳)اگر جنسیه باشد انگاه کتاب من الهدایه معنی نمیدهد.

    مشاهده جواب
  • کدام یک صحیح است؟ ۱. کلا الرجلین عالم ۲. کلا الرجلین عالمان

    مشاهده جواب
  • در ایه "و عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم" ایا استعمال عسی تامه است؟ در تقدیر چیست؟

    مشاهده جواب
برای ارسال سوال لطفا وارد شوید.
  • برای مطالعه دروس
    ثبت نام کنید!
×
کارایی بهتر در اپلیکیشن
ارتباط با ما