35 عدد
فوق برنامه
16:11:00 ساعت
انجمن تخصصی
نمونه ای از سرفصل های دروس
- تفسير بسم الله الرحمن الرحيم و شرح خطبه کتاب
- فضيلت، تقسيم و ماهيت علم
- ارزش نيت
- علم و استاد
- انتخاب هم بحث
- جديت در درس
- همت علما
- آسيب شناسي تحصيل علم
- آداب مباحثه
- تأمل در درس
توضیحات درس
معرفی استاد
پرسش و پاسخ
معرفی اجمالی:
آداب المُتَعَلّمین رسالهای در تعلیم و تربیت به زبان عربی، نوشته خواجه نصیرالدین طوسی (۵۷۹-۶۷۲ هجری) است. شیوههای تعلیم و تربیت جزء موضوعاتی است که از دیرباز در تمدن اسلامی مورد بحث و تحقیق دانشمندان بزرگ بوده و آثار متعددی به طور مستقل یا در ضمن آثار دیگر، در اینباره پدید آمده است.
این رساله را میتوان زیر مجموعه علم اخلاق به حساب آورد که در مورد اخلاق تعلیم و تعلُّم (یاد گرفتن و یاد دادن) نگاشته شده است.
علم اخلاق چیست؟
علم اخلاق، فنّی است که درباره ملکات انسانی بحث میکند. ملکاتی که مربوط به قوای نباتی و حیوانی و انسانی اوست و هدف از این بحث این است که فضایل را از رذایل جدا سازد. یعنی این علم میخواهد معلوم کند که کدام یک از ملکات نفسانی انسان، پسندیده و مایه کمال و فضیلت اوست و چه ملکاتی، ناپسند و رذیله و مایه نقص اوست تا آدمی بعد از شناسایی آنها، خود را با فضایل آراسته سازد و از رذایل فاصله گیرد.
شهرت کتاب:
آداب المتعلمین به رغم ایجاز، از برجستهترین آثار در این زمینه به شمار میرود. این رساله از همان ایام تالیف، چنان شهرت و مقبولیتی یافت که به صورت کتاب درسی جنبی در مدارس و حوزههای علمیه درآمد. چنانکه در عصر ما نیز در جامع المقدمات که از مشهورترین کتب مقدماتی طلاب علوم دینی است نیز درج گردیده است و در سالهای ابتدایی به طلاب درس داده میشود.
فصلهای کتاب:
فصل اول: ماهیت و فضیلت علم
خواجه در آغاز رساله تصریح کرده که چون تحصیل علم برای طالبان آن دشوار است و کسانی هم که در این کار مجاهدت میکنند ممکن است در بسیاری موارد بهره چندانی برنگیرند، تلاش نموده راه و روش علم آموزی را، آنچنان که از استادان خویش شنیده یا در کتابها خوانده به اختصار بیان کند. وی این رساله را به دوازده فصل تقسیم کرده و فصل نخست را به بحث در ماهیت علم و برتری آن نسبت به دیگر مشغلهها اختصاص داده و با استناد به احادیث و بداهت عقل، آن را وسیله نیل به سعادت ابدی و به منزله غذا برای روح دانسته است.
فصل دوم: نیت
فصل دوم درباره نیت دانشجوست که باید برای رضای حق و نابودی جهل به طلب علم برخیزد و تا آنجا که میتواند، شوق و کوشش و بردباری نشان دهد.
فصل سوم: انتخاب علم، استاد و همدرس و ثابت قدم بودن
در فصل سوم به بحث درباره چگونگی انتخاب رشته علمی و استاد و همدرس پرداخته و متذکر شده که لازم است دانشجو بهترین رشتههای علمی را که به کار دین و آیندهاش میآید برگزیند و از استادان، پرهیزکاران و دانشمندان، کهنسالترین ایشان را انتخاب کند و چون به طلب علم وارد شهری میشود، دو ماهی درنگ کند تا بهترین استادان را بشناسد و آنگاه به گزینش دست زند و چون استادی برگزید؛ او را ترک نگوید و پایدار بماند تا کار را به انجام رساند.
دانشجو، به ویژه در انتخاب درس، باید از راهنمایی و تجارب استاد بهرهمند گردد. همچنین در انتخاب همدرس باید سخت هشیار باشد تا کسی را بیابد که دارای طبعی مستقیم بوده و از تنبلی گریزان باشد و سخن دراز نگوید و فتنهگر و فسادگر نباشد. در همین فصل تاکید کرده که طالب علم باید در استنساخ کتاب ماهر باشد.
فصل چهارم: تلاش، مواظبت و همت
فصل چهارم در جدیت و همت بر تحصیل است. دانشجو باید که همواره آنچه را خوانده تکرار کند و بهترین وقت مرور درسها نیمه شب تا سحر است. همت عالی و جدیت در تحصیل علم نیز عامل مهم موفقیت است که اگر در کار نباشد دانشجو به سر منزل مقصود نمیرسد. خواجه در اینجا، پر خوری و خواب را موجب سستی و تنبلی دانسته و رعایت اعتدال و توجه به پاکیزگی را توصیه کرده است.
فصل پنجم: شروع درس، مقدار و ترتیب آن
فصل پنجم به بحث درباره وقت و اندازه و ترتیب اولیهی درسی که دانشجو میآموزد اختصاص یافته است. خواجه تصریح کرده که مبتدی در آغاز تحصیل، باید به اندازهای درس گیرد که بتواند پس از دوبار تقریر مجدد استاد، آن را بفهمد و یاد بگیرد. نیز در نخستین جلسه درس، باید به تدریس مطلبی اکتفا شود که آسانتر و به فهم و درک دانشجو نزدیک باشد. متعلَّم نباید از مطلبی نفهمیده بگذرد که این موجب زوال فطانت و استعداد و تضییع وقت میگردد. همچنین، از لوازم مهم تحصیل طرح سؤال و مناظره است. به شرط آنکه از تعصب و خشم دور باشد زیرا مناظره از تکرار درس مفیدتر است. پس لازم است دانشجو همواره در آنچه خوانده تامل کرده و این کار را رویه خویش قرار دهد.
فصل ششم: توکل
فصل ششم در توکل است. دانشجو باید همه همت خویش را به تحصیل علم مصروف دارد که این خود پاداشی عظیم دارد و لذتش بر همه لذایذ دنیوی میارزد.
فصل هفتم: زمان تحصیل
فصل هفتم در زمان تحصیل علم است. گفتهاند: ز گهواره تا گور دانش بجوی. اما بهترین دوره برای کسب علم، روزگار جوانی و مساعدترین اوقات برای تلقین و تکرار، سحر و میان دو نماز مغرب و عشاء است.
فصل هشتم: خیرخواه و نصیحتگر بودن معلم
فصل هشتم در فایده نصیحت معلم و مهربانی او نسبت به دانشجو است. اهل علم باید مهربان و پندآموز و به دور از حسادت باشند و بکوشند تا دانشجویی ممتاز تربیت کنند. دانشجو نیز باید از هرگونه نزاع و دشمنی پرهیز کند و به قهر با مخالفان روی نیاورد و سفها را تحمل کند و نسبت به مومنان بدگمان نشود.
فصل نهم: بهرهمندی
فصل نهم درباره شیوه بهرهمندی و استفاده از وقت و شاگردی نزد استاد است. دانشجو باید در همه اوقات مترصّد آموختن باشد و همواره قلم به کار دارد و هر چه از دانشمندان میشنود یادداشت کند تا چیزی را از کف ندهد. باید فرصت را غنیمت شمارد و رنج و خواری را در طلب علم پذیرا باشد. تملّق مذموم است جز در طلب علم.
فصل دهم: پرهیزکاری
فصل دهم در پرهیزکاری است. هر چه دانشجو پرهیزکارتر باشد، دانشاندوزی برایش سادهتر و فوایدش بیشتر است. پرهیزکاری همچنین مانع پرخوری، پرخوابی و درازگویی میگردد. چنانکه غیبت و مجالست با کسانی که سخن بسیار میگویند باعث تضییع عمر و وقت است.
فصل یازدهم: عوامل حفظ و نسیان
فصل یازدهم مشتمل است بر بحث در آنچه موجب حفظ یا موجب فراموشی میگردد. به گفته خواجه، مهمترین عامل تقویت حافظه جدیت در یادگیری و کمخوری و خواندن نماز شب و قرائت قرآن است. مسواک زدن و عسل خوردن و مخلوط کندر و شکر و روزی بیست و یک دانه کشمش سرخ خوردن، حافظه را تقویت میکند و بیماری را از تن میراند. آنچه موجب فراموشی و ضعف حافظه میگردد ارتکاب گناه، افسردگی و غم دنیا خوردن است که دل را تاریک میگرداند. نیز خوردن خربزه و سیب ترش و نگاه به کسی که به دار آویخته شده و خواندن سنگ قبر در ایجاد فراموشی مؤثر است
فصل دوازدهم: عوامل جلب و منع رزق و عوامل افزایش و کاهش عمر
در فصل دوازدهم، از آنچه موجب فراهم آمدن یا از کف رفتن رزق و روزی است و آنچه عمر را کوتاه یا دراز میکند سخن رفته است. خواجه در اینجا پس از ذکر حدیثی از رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآله در اینباره که دعا، رزق و روزی را و نیکی و پرهیزگاری، عمر را افزایش میدهد؛ آورده که ارتکاب گناه به ویژه دروغ گویی، موجب فقر و تنگدستی میگردد و خوابیدن در صبح روزی را زایل میکند. وی سپس به ذکر موارد بسیاری از کارهایی که موجب کاهش عمر و تنگدستی میگردد پرداخته و در این باب به طب النبی اثر شیخ ابوالعباس مستغفری استناد جسته است.
عدم تقلید در عقائد
سلام علیکم. فرمودید که مسائل عقیدتی قابل تقلید نیست. سؤال اینجاست که چگونه در مسائل فقهی تقلید را جائز میدانیم، اما در مسائل عقیدتی خیر. در حالی که میبینیم مسائل عقیدتی نیز مانند مسائل فقهی دارای پیچیدگیهای بسیار است و برای همه زمان و استعداد برای مسلطشدن بر این مسائل وجود ندارد. از طرف دیگر مسائل عقیدتی نیز دارای تعارضات و اختلاف نظرهای بسیار در طول تاریخ و در حال حاضر هست. و این خود سبب نوعی گسست و چندگانگی حتی در داخل حوزههای علمیه شده است. به شکلی که گاها حتی نظرات علمای دین در مسائل عقیدتی به شدیدترین برخوردها منجر میشود، مانند ماجرای شهید جاوید و ... . و یا درگیری های با فلاسفه یا اهل عرفان که گاهی منجر به تکفیر بزرگترین عرفای شیعه شده است. و در ادامه به ذهن متبادر میشود که اگر عقیده نیز مانند فقه متولی مشخص داشت، آیا به صلاح جامعه مومنین و تشیع نبود؟ با تشکر.
کتاب
سلام علیکم. با عرض عدب آیا کتاب آداب المتکلمین را به زبان فارسی دارید که برای من بفرستید؟ خیلی ببخشید. با احترام محمد سروش احمدیار