50 عدد
پایه 1 - ترم 1
5:25:00 ساعت
انجمن تخصصی
نمونه ای از سرفصل های دروس
- مقدمه علم نحو
- تقديم مفعول بر فاعل
- فائده و موضوع علم نحو
- علائم اسم و فعل
- تعريف و اقسام کلام
- معرب و مبني
- اسم معرب و اسم مبني
- تعريف ضمير و انواع ضمير
- تعريف اسم موصول و انواع اسم موصول
- اسم استفهام و مرکب مزجي
توضیحات درس
معرفی استاد
پرسش و پاسخ
معرفی علم نحو:
علم به اصول و قواعدی است که با آنها حالت و حرکت حرف آخر هر کلمه در جمله و نیز کیفیت ترکیب کلمات باهم در یک جمله، معلوم میشود. موضوع این علم کلمه و کلام و هدف آن نیز حفظ زبان از اشتباه در جمله سازی و سخن است.
توضیح بیشتر:
علم نحو برخلاف علم صرف کلمه را به تنهایی بررسی نمیکند بلکه به جایگاه، حالت و اعراب کلمه در قالب جمله میپردازد. به طور مثال کلمه «زید» را به تنهایی در نظر بگیرید، اینکه زید اسم است، ثلاثی است و... مربوط به علم صرف است و علم نحو تا وقتی کلمه زید درون یک جمله قرار نگیرد به آن نمیپردازد.
در جمله «نَصَرَ زید عمرا» علم نحو میتواند به بررسی کلمه زید بپردازد زیرا کلمه زید در قالب یک جمله قرار گرفته و در جایگاهی است که علم نحو بتواند به آن بپردازد.
حال سوال اساسی این است که علم نحو از چه زوایایی به بررسی کلمه زید (یا هر کلمه دیگری که درقالب جمله باشد) میپردازد؟
پاسخ این سوال در ابتدای معرفی علم نحو بیان شد که علم نحو قواعدی را به ما میآموزد که بوسیله این قواعد میتوانیم:
اولاً: حالت و حرکت حرف آخر هرکلمه (که در جمله قرار دارد) را مشخص کنیم. منظور از حرکت حرف آخر کلمه این است که حرف آخر چه نوع اعرابی دارد (مفتوح، مکسور، مضموم، اعراب محلی یا...) مثلا در مثال «نصر زید عمرا» اعراب زید چیست؟ آیا زیداً درست است یا زیدٌ یا زیدٍ یا...؟
اینجاست که علم نحو با قاعده «کلّ فاعل مرفوع» به ما میآموزد هر کلمهای که نقشش در جمله فاعل بود باید مرفوع باشد و همچنین با قاعده «کلّ مفعول منصوب» به ما میآموزد که کلمه «عمرا» در این جمله باید منصوب باشد زیرا مفعولٌبه است.
اما مراد از حالت کلمه چیست؟ منظور از حالت، اعراب و بناء کلمه میباشد که در طول مباحث علم نحو مفصلا به آن پرداخته خواهد شد؛ اما توضیح مختصر اعراب و بناء این است که گاهی یک کلمه معرب است یعنی اعراب حرف آخر آن با توجه به جایگاهی که در جمله دارد (فاعل، مفعول، مجرور و...) تغییر میکند ولی برخی از کلمات مبنی هستند یعنی در مقابل تغییرات از خود مقاومت نشان میدهند و هر نقشی که بگیرند حرف آخر آنها تغییری نمیکند و اعراب آنها محلی است یعنی در محل آن اعراب قرار گرفتهاند (مثلا فاعل است و در محل رفع قرار گرفته) ولی اعراب را قبول نمیکنند لذا به این کلمات بسته به نقش آنها گفته میشود «محلاً مرفوع» یا «محلاً منصوب» یا «محلاً مجرور».
بنابراین علم نحو به ما قواعد و دستورالعملهایی را آموزش میدهد که:
اولاً: به وسیله آنها بدانیم چه نوع کلماتی معرب و چه نوع کلماتی مبنی هستند تا اگر یک کلمه مبنی را در جملهای قرار دادیم یا خواستیم در جملهای آن را بخوانیم، اعراب حرف آخر آن را بدون هیچگونه تغییری بنویسیم یا بخوانیم.
ثانیاً: کیفیت ترکیب کلمات باهم و ساختن یک جمله یا تشخیص نقش کلمات با استفاده از ترکیببندی جمله را بیاموزیم.
مثلا علم نحو به ما میآموزد که جمله:
یا اسمیه است: جملهای که با اسم شروع میشود مثل: زیدٌ عالمٌ (زید دانشمند است)، که ارکان این نوع جمله مبتدا و خبر است و اگر به چنین جملهای برخورد کردیم باید دنبال مبتدا و خبر باشیم نه فعل و فاعل و مفعول (در این مثال زیدٌ مبتدا و عالمٌ خبر است).
یا فعلیه: جملهای که با فعل شروع می شود مثل: أَکَلَ الزیدُ الطّعامَ (زید غذا را خورد)، که ارکان این نوع جمله، فعل و فاعل (و گاهی مفعولبه) است و اگر به چنین جملهای برخورد کردیم باید دنبال ارکان این نوع جمله باشیم نه ارکان جمله اسمیه (در این مثال أکل فعل، الزیدُ فاعل و الطعامَ مفعولبه است).
با توجه به توضیحاتی که داده شد کاملا مشخص میشود که چرا موضوع علم نحو هم «کلمه» و هم «کلام» (جمله) است زیرا علم نحو برای شناخت نقش یک کلمه باید جملهای که کلمه در آن قرار گرفته را نیز بشناسد (مثلا جمله اسمیه است یا فعلیه) علاوه بر اینکه گاهی برخی از جملات نیز (مانند کلمات) خود دارای نقش هستند (مثل جمله حالیه، جمله مفعولبه و...).
و در نهایت همانطور که بیان شد رسالت و هدف نهایی علم نحو «حفظ زبان از اشتباه لفظی» است که البته حفظ زبان تنها بخشی از هدف و رسالت علم نحو است زیرا علاوه بر حفظ زبان از خطا در گفتار، علم نحو به ما کمک میکند تا درک صحیح و درستی نیز از کلمات، جملات و متونی که با آنها سر و کار داریم داشته باشیم. مثلا هنگام قرائت قرآن یا روایات اهل بیت علیهمالسلام و... به وسیله علم نحو (و کمک سایر علوم) علاوه بر اینکه ظاهر الفاظ و عبارات را درست میخوانیم میتوانیم به درک صحیح و درستی از متون دینی و معانی آنها دست پیدا کنیم که در واقع خواسته و هدف نهایی طلاب علوم دینی نیز همین امر مهم و دستیابی به چنین قدرت و توانایی است.
تاریخچه پیدایش علم نحو:
مورخان عموما اتفاق دارند که «ابوالاسود دوئلی» (متوفی سال ۶۹ هجری) علم نحو عرب را وضع کرده است، وی از بزرگان تابعین و از صحابه حضرت امیرالمومنین علیهالسلام بوده و به اعتراف خودش این علم را از آن حضرت اخذ کرده است. امام علی علیهالسلام به ابوالاسود دوئلی فرمودند تا اساس نحو را بنا نهد. چنانکه خود او گفته است: «من حدود نحو را از امام علی علیهالسلام اخذ نمودهام.» بنابراین واضع اصلی علم نحو کسی نیست جز امیرالمؤمنین علیهالسلام.
ریتم کند تدریس درس
سلام علیکم با تشکر از زحمات شما واقعا من با روش تدریس مشکل دارم . ریتم تدریس بسیار کند است . حرکات و مفاهیم را باید تصور کرد . روی موارد غیر ضروری مکرر با زبانهای مختلف تاکید میشود شاید بشود ۳۰ دقیقه را بدون مشکل لااقل در ۵-۶ جلسه که من دیدم در نصف زمان خلاصه کرد مشخص است که چه زمانی تدریس جدید بارگزاری میشود ؟
کتاب
سلام علیکم استاد عزيزم. بنده تابع و مقیم روسیه هستم. ثبت نام نمودم . کمکم کنید . تا دانلود کنم کتاب نحو را
استفاده از تخته وایت برد!!!!!
سلام ای کاش در این درس از تخته وایت برد نیز استفاده میشد که بتوانیم از صفحه آن عکس بگیریم و در درک کلی مطالب و دوره های بازخوانی و امتحانات بسیار مفید بود
مشکل در روش تدریس
سلام استاد محترم با تشکر از تمامی زحمات شما برای تدریس ، من تازه درس 7 رو رسیدم ، ولی امروز بسیار دلگیر شدم از روش تدریس شما که چرا یک تخته برای نوشتن مطالب ندارید و وقتی هم که کتابی رو هم نداریم و فقط تمام دروس رو باید با اشاره دست شما متوجه شویم ، بسیار فهمیدن و درک مطالب سخت و عملا پیچیده شد و مانند کلاف سردرگمی بود که غیر از سردرد و یاس از عدم یادگیری و ناامیدی مطلق از پیشرفت و درک این مطالب چیزی عاید اینجانب نگردید .. و جالب اینکه تصویر بردار هم در این شرایط روی صورت شما زوم میکند ، گوئی که فیلمبرداری از مراسم مداحی یا عروسی داره انجام میشه ، نه یک کلاس درس که باید روی مطالب زوم بشه . ای کاش حداقل از روی نوشته خودتان یا مانیتور خودتان زوم میکرد یا فایل مورد استفاده خود شما را در کنار این درس به اشتراک میگذاشتید . امیدوارم در روش تدریس خود و استفاده از لوازم کمک آموزشی حداقلی تجدید نظر بفرمائید .
موصول مشترک
با سلام و خسته نباشید، اگر امکان دارد این جمله از کتاب را توضیح می فرمایید؟ (صفحه ۳۷ - نحو مقدماتی) تذکر: ضمیری که از جمله صله، به موصول مشترک بر میگردد، می تواند مطابق لفظ موصول مشترک یا مطابق معنای آن باشد. مثل: جاء من قام، جاء من قامت. چرا جمله دوم به صورت «جاءت من قامت» نیامده است. با تشکر
چرا اسم مقصور مبنی شمرده نمیشود؟
با سلام و خسته نباشید، در صفحه ۱۸ کتاب آمده است که <کلمهای که آخر آن به سبب عوامل تغییر نکند مبنی نامیده میشود.> با این وجود، چرا اسامی مقصور که اعراب آنها هیچگاه تغییر نمیکند، مبنی شمرده نمیشوند؟ با تشکر
ال اسم موصول مشترک
با سلام و خسته نباشید، در درس ۹ و همچنین صفحه ۳۷ کتاب، ال به عنوان اسم موصول مشترک بیان شده است. آیا این ال همان ال است که در ابتدای اسامی میآید مثلا در الحسن و الحسین یا اینکه متفاوت است. اگر متفاوت است ممکن است مثالی بیان بفرمائید. با تشکر
سلام
سلام
طلبه قدیم معصومیه سلام الله علیه
با عرض پوزش ایمیل بنده [email protected] و شماره همراه بنده ۰۹۳۵۵۱۴۲۶۲۱هست دوباره هم تشکر میکنم کمک کنید
شاگر قدیم شما درمدرسه معصومیه سلام الله علیه
سلام .عرض ادب و احترام به حضور استاد هاشمی بزرگوار . غرض از مزاحمت بنده غلامرضا میرزایی هستم از طلبه های مدرسه علمیه معصومیه سلام الله علیه قم بودم و از شاگران خودتون بودم که متاسفانه بنا به یه سری مشکلات از تحصیل باز ماندم والان که مراجعه کردم برای ادامه تحصیل گفتن فقط باید از تبصره ۱۰۸۸استفاده کنم و موافقت کردن که از تبصره استفاده کنم و فرم های تبصره رو در اختیارم قرار دادن تا خودم درس بخوانم و برای امتحان مراجعه کنم الان خودم دارم فقط درس می خونم فقط در یکی از بند های این فرم ها باید دو استاد برای بنده به عنوان اصول فقه و فقه امضا بزنن و تایید کنن که با نظارت ایشان این دو درس را خوانده ام بدینوسیله از شما تقاضا دارم در این فرصت حدود یک و نیم سال که دارم و خودم و دارم درس می خونم و الان ادبیات ومنطق می خوانم و ظرف این سه ماه ان شالله شروع به خواندن فقه و اصول میکنم خواهش دارم که هر گونه دستور و نظارتی که دارید بفرمایید تا ان شالله بعد از این یکسال لطف کنید و فرم معرفی مرا امضا بفرمایید و بنده حاضرم که شما از من بعد از این مدت هم امتحان شفاهی بگیرید و هم امتحان کتبی .البته الان عضو حوزه مجازی هم هستم با تشکر از استاد هاشمی عزیز
تست
تست
کتاب درسی دوره
سلام اسم کتاب این دوره چیست؟ کتابی که در این دوره استفاده میشود کتابی است که در حوزه استفاده میشود؟
مثال برای استفهام و ترکیب مزجی
سلام علیکم می شود برای استفهام و ترکیب مزجی چند مثال بزنید؟
ضمیر عائد درصله
سلام علیکم و رحمه الله ایا می شود جمله ی صله دو ضمیر عائد داشته باشد؟
صفت نکره برای معرفه
سلام علیکم و رحمه الله 1- برخی از کتب تفسیری عبارت ذُو مِرَّةٍ در آیه 6 سوره نجم را صفت برای واژه شدید در آیه5 و یا صفت برای واژه صاحبکم در آیه2 معرفی کرده اند، با توجه به اینکه عبارت ذُو مِرَّةٍ نکره است و هردو واژه شدید و صاحب معرفه آیا این دو تحلیل می تواند صحیح باشد؟ 2- در تفسیر قمی ذیل همین آیه، نقل می شود که مراد از عبارت ذُو مِرَّةٍ آقا رسول الله(ص) است، اگر این تعبیر را بپذیریم توجیه نحوی آن چیست؟
انواع جمله
با سلام و خسته من سوالاتی در مورد انواع جمله داشتم ممنون میشم پاسخ دهید ( ببخشید سوالاتم زیاده ) میدانیم که از نظر ساختاری جمله به دو دسته تقسیم میشود 1- جمله فعلیه 2- جمله اسمیه . جمله فعلیه : جمله ایی است که از دو رکن اصلی (فعل و فاعل ) تشکیل شده است که اولین رکن آن فعل است. جمله اسمیه : جمله ایی که از دو رکن ( مبتدا و خبر ) شکیل شده است که اولین رکن آن مبتدا ( اسم ) است و خبر جمله اسمیه به چهار حالت دیده میشود 1-اسم مفرد 2- جمله فعلیه 3-جمله اسمیه 4-شبه جمله ( ظرف و جار و مجرور). آیا جملاتی داریم که از این دو حالت خارج باشند ؟ ( اگر هست ساختار آنها چگونه است ) و میدانیم که کلمه به اسم و فعل و حرف تقسیم میشود حالا فعل و اسم در جملات ( اسمیه و فعلیه ) با توجه به تعریف میتوان قرار داد اما حرف در کجای جملات می آید ؟ اگر در ابتدا یا در بین اجزای جملات اسمیه و فعلیه قرار بگیرد آیا باز هم اون جمله (اسمیه یا فعلیه است ) چگونه باید تشخیص داد یک متن بلند از چند جمله تشکیل شده است ؟ منظور از ظرف مکان و زمان چیه ؟( آیا همون اسم زمان و مکان است ؟ )از نظر ساختاری گفته شده جملات وصفیه و فعلیه به صورت زیر هستند. اسم نکره+جمله فعلیه یا اسمیه=جمله وصفیه اسم معرفه+جمله فعلیه یا اسمیه=جمله حالیه آیا این اسم نکره یا معرفه خودش درون جمله ایی قرار داد یا نه فقط اسم نکره است ؟ و ایا بین اسم نکره و معرفه چیزی چیزی میتواند قرار بگیرد؟( چه چیز هایی؟) و برای سوالی کردن جمله چگونه باید انجام دهیم ؟ آیا اینگونه است که ابتدا اسم استفهام یا حروف استفهام را ابتدای جمله ی اسمیه و فعلیه قرار بدهیم ؟( بدون تغییر جمله اسمیه یا فعلیه )؟
افعال دومفعولی
سلام ببخشید میشه افعال دومفعولی رو توضیح بدید؟
خبر، جار و مجرور واقع شود
سلام علیکم استاد گرامی و محترم سوال اول آیا ظرف و مظروف و جار و مجرور خبر واقع می شوند؟ و از یک طرف خبر باید مرفوع باشد که اینها مرفوع نیستند. اگر محلا مرفوغ می شوند لطفا مثال بزنید برای هر دو یعنی ظرف و مظروف و جار و مجرور که خبر واقع شوند. سوال دوم در جمله ی فعلیه اگر جار و مجرور دیدیم دنبال متعلقشان باشیم و در جمله ی اسمیه اگر جار و مجرور دیدیم عقب خبر باشیم. آیا در ظرف و مظروف هم همین روال فوق درست است
تجزیه و ترکیب
با سلام جمله"زَينَ الشَبابِ وَزَينَ طُلّابِ العُلا. هَل أَنتَ بِالمُهَجِ الحَزينَةِ داري" به چه معناست؟ آیا تجزیه و ترکیه کلمات این بیت شعر بدین شکل صحیح است: 1.داری: مشتق و اسم فاعل(مصدره: درایه) و مرفوع محلا علی الخبریه، و لم تبدل الیاء المنقوص الی تنوین عوض مراعاة لوزن الشعر. 2.العلا: مضاف الیه بإضافه لفظیه و مفعول به لشبه الفعل «طلّاب» و فی محل الرفع؛ وقد رسمت الفه طویله لکونه مقبوله من الیاء. 3.زین(الاولی): منادی مضاف و قد جاز حذف حرف النداء یاء دون غیره، حذفاً لفظیاً فقط مع ملاحظه تقدیره. 4.المهج: جمع التکسیر(مفرده:مهجه، مونث) و متعلق الجار والمجرور محذوف، و شبه الجمله خبر للمبتدأ « انت» ممنونم.
لا زائده
با سلام در آیه شریفه ما کان ابراهیم یهودیا و لا نصرانیا و لکن کان حنیفا مسلما. آیا " لا " زائده است؟ آیا نام دیگری هم دارد؟ و در صورت حذف یا بودن " لا" چه اثری بر روی آیه مترتب می شود؟ ممنون.
حذف نون "کان"
با سلام طاعات قبول در آیه "یا بنی انها لن تکُ مثقال حبّه" / در این جا چرا نون حذف شده است؟ با این حال از لحاظ نحوی چه شرایطی باید پدید آید تا نون حذف شود؟ ممنون
فرق سکون و جزم
با سلام استاد در جلسه 29 فرمودند که جمله "جزم به سکون" از باب مسامحه است چرا که رفع، نصب، جر، جزم در معربات به کار می رود و ضم، فتح، کسر، سکون در مبنیات استعمال می شود. حال سوال بنده این است که جمله صحیح چیست مثلا فعل "و لیکتب" را چگونه بیان کنیم؟ ممنون
معنای شعر
با سلام؛ معنای این بیت شعر چیست؟«الیوم انجزت الامال ما وعدت و ادرک المجد اقصی ما تمناه» ممنونم
مستثنی مفرغ
با سلام تجزیه و ترکیب مراء در آیه شریفه زیر درست است؟ قلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ ما يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ قَليلٌ فَلا تُمارِ فيهِمْ إِلاَّ مِراءً ظاهِراً وَ لا تَسْتَفْتِ فيهِمْ مِنْهُمْ أَحَدا(کهف/22). مراء:جامد و مصدر من المجرد الثلاثی، مستثنی مفرغ و منصوب بالتبعیه للمستثنی منه المحذوف و هو مفعول مطلق. بنده خودم این طور این تجزیه و ترکیب را تحلیل نموده ام با این حال شما هم کمک کنید: ***مراء: با دقت در جمله" فَلا تُمارِ فيهِمْ إِلاَّ مِراءً ظاهِراً" پس درباره آنان بحث و مجادله مكن مگر بحث و مجادلهاى ظاهرو آشکار. در این جمله با توجه به نکات گفته شده جمله قبل از الا کامل است به این معنا که خدای سبحان می فرماید با آنان بحث و جدال نکن. و این جمله نیازمند کلمه ای دیگر برای تکمیل معنای خود نیست با این توضیحات استثنا تام است در استثنای تام گفته شد که باید موجب و غیر موجب بودن آن مشخص شود پرواضح است که کلام در این جا منفی است و با توجه به معنا استثنا متصل است چرا که بحث و جدل آشکار (مراء ظاهرا) از جنس مستثنی منه است فلذا کلام متصل و مستثنی منه در حکم بدل خواهد بود. برای تشخیص استثنای مفرغ از استثنای تام و همچنین استثنای متصل از منقطع چه راهکاری وجود دارد؟ تشخیص این بحث با اینکه این مباحث را مرور می کنم در بعضی از آیات و روایات برایم خیلی سخت است آیا شما راهکاری که برآمده از تجربه باشد سراغ دارید؟ با تشکر
راهنمایی در مورد صرف و نحو
با سلام. من دانشجو تازه وارد هستم می خواستم بدونم الان باید اول صرف رو بخونم یا نحو رو و یا هر دور و با هم پیش برم؟
بدل کل از کل
با سلام در جمله " کل انسان سیبتلی باسباب الردی المنایا" بدل کل از کل وجود دارد؟ راه تشخیص آن به چه صورت است؟آیا الردی و المنایا بدل و مبدل منه هستند؟ ممنون
اسم فعل
با سلام و تشکر از زحمات شما کلماتی که اسم فعل هستند ، جز کدام یک از اقسام کلمه قرار می گیرند؟ علائم این کلمات چیست؟