66 عدد
پایه 5 - ترم 1
48:51:00 ساعت
انجمن تخصصی
نمونه ای از سرفصل های دروس
- متاجر - ينقسم موضوع التجارة
- متاجر - ينقسم موضوع التجارة
- متاجر - تجارات حرام
- متاجر - تجارات حرام و مکروه و مباح
- متاجر - في عقد البيع و آدابه
- متاجر - في عقد البيع و آدابه
- متاجر - عقد البيع شروط متعاقدين
- متاجر - عقد البيع بيع فضولي
- متاجر - عقد البيع بيع فضولي
- متاجر - عقد البيع بيع فضولي
توضیحات درس
معرفی استاد
پرسش و پاسخ
معرفی اجمالی علم فقه (۵):
تاریخچه فقه و اجتهاد شیعی (۳):
دوره هشتم: عصر انشعاب فقه و پیدایش اخباریگری:
در قرن یازدهم دانشمندانی از شیعه معتقد بودند که منبع استنباط فقه شیعه، منحصرا کتاب و سنت است، نه آنچه مجتهدان میگویند. این سخن چند علت داشت؛ اول اینکه موسس علم اصول اهل سنت هستند و دوم اینکه امامان از این قواعد استفاده نمیکردند و در نهایت اینکه استفاده از این قواعد، موجب میشود احادیث اهل بیت علیهمالسلام، اهمیت خود را از دست بدهند.
بنابراین به اعتقاد آنان در فرایند اجتهاد، نباید به قواعدی که در کتابهای اصول فقه ارائه شده پایبند بود. از مهمترین پیشوایان این گروه مولی محمد امین استرآبادی نویسنده کتاب الفوائد المدنیه بود. او همه مجتهدان، از قدیمین تا شهیدین و دیگران را به باد انتقاد میگرفت و همه را پیرو مکتب اهل سنت میدانست و کتاب الفوائد المدنیه را به منظور رد مجتهدان نگاشت.
ویژگیها و امتیازات:
۱- ضعیف شدن علم اصول فقه به جهت مخالفت سرسختانه اخباریان.
۲- نگارش کتابهای فقهی بر مبنای احادیث؛ مانند کتاب الحدائق الناضره.
۳- نگارش و تالیف جوامع روایی مهم مانند وافی، تألیف محمد محسن فیض کاشانی و وسائل الشیعه، تألیف شیخ حر عاملی و بحار الأنوار، تألیف محمد باقر مجلسی.
فقیهان: این دوره عصر پیدایش مذهب اخباریان بود و از آنجا که اخباریان عقیده داشتند تنها منبع استنباط فقه شیعه، کتاب و سنت است؛ در برابر استناد به قواعد اصولی مقاومت میکردند. با این حال، در این دوره نیز فقهای اصولی وجود داشتهاند. معروفترین فقهای این دوره عبارتند از:
فقهای اخباری مسلک: محمدامین استرآبادی، ملا صالح مازندرانی، ملا محسن فیض کاشانی، شیخ یوسف بحرانی، محمدباقر مجلسی، سید نعمتالله جزائری.
فقهای اصولی: فاضل جواد، محمدباقر سبزواری، آقا جمال خوانساری، شیخ بهائی، فاضل هندی، محقق خوانساری، میرداماد.
دوره نهم: عصر افول اخباریگری:
در قرن سیزده هجری و پس از حدود یک قرن از رواج اخباریگری، اجتهاد شیعه با تلاش فقیه و عالمی چون وحید بهبهانی به تدریج روندی رو به رشد گرفت. بهبهانی به همراه شاگردانش در ابتدا در کنار پاسخ به سوالات و شبهات اخباریان، احتیاج استنباط به قواعد اصولی را اثبات کردند. به همین منظور، او کتاب الفوائد الحائریه را تالیف کرد. پس از افول مکتب اخباری، دانشمندان این عصر، در راه تکمیل و تقویت راه صحیح استنباط زحمات زیادی کشیدند و کتابهای ارزشمندی در این زمینه تالیف کردند.
امتیازات:
۱- شکست شدید نهضت اخباریان در اثر قیام اصولیین.
۲- خروج تدریجی مسائلی از علم اصول که اهل سنت در آن وارد کرده بودند و در استنباط شیعه تأثیری نداشت؛ مانند قیاس، استحسان، مسائل مرسله، سد و فتح ذرائع.
۳- وارد شدن تدریجی مسائلی در علم اصول که مورد اختلاف اصولیان و اخباریان قرار گرفت؛ از قبیل حجّیت قطعی که از طریق مقدمات عقلی به دست آمده، تقدم دلیل عقلی قطعی بر دلیل نقلی، حجّیت ظهور کتاب، جریان اصل برائت در شبهات حکمیه تحریمیه.
فقیهان و دانشمندان این دوره را علاوه بر مؤسس آن، میتوان به دو گروه تقسیم کرد:
دسته نخست: شاگردان مستقیم وحید بهبهانی، مانند سید محمد مهدی بحر العلوم، شیخ جعفر کاشف الغطاء، میرزا ابو القاسم قمی، سید علی طباطبایی و شیخ اسد الله شوشتری.
دسته دوم: شاگردان برخی از علمای گروه نخست، مانند سید محسن أعرجی کاظمی، محمدشریف بن حسن علی معروف به شریف العلماء، سید محمد مجاهد، محمدصالح برغانی، سید عبدالله شبر، ملا احمد نراقی و محمدحسن نجفی.
دوره دهم: عصر جدید استنباط:
این دوره که در واقع از نظر روش، دنباله دوره قبل به حساب میآید، از اواخر قرن سیزده شروع و تا اواسط قرن چهارده هجری ادامه یافت. خود این عصر سه دوره فقهی را دربرگرفته است. در ادامه به تفکیک، این سه دوره بیان میشود.
امتیازات:
۱- دقت زیاد و تحقیق در به کاربردن مسائل اصولی در استنباط.
۲- استفاده از ادله عقلی و منطقی در مسائل اصولی.
۳- شیوه ابتکاری شیخ انصاری در استنباط.
۴- استفاده نکردن از اصول فقه اهل سنت در فرایند اجتهاد.
۵- مشخص شدن موارد جریان اَمارات و اصول عملیه و تفکیک هر یک از دیگری.
۶- بحث و تحقیق در مسائل مستحدثه.
دورههای این عصر:
در این عصر، فقه شیعی چندین مرحله را طی کرد و در هر مرحله، فقهای بزرگی پای به میدان فقاهت گذاردند. این عصر با شیخ انصاری شروع و با شاگردان محمدکاظم خراسانی به پایان میرسد. دورههای این عصر عبارتند از:
۱- دوره تحول فقه و اصول: شیخ مرتضی بن امین تستری نجفی از بزرگترین فقهای امامیه است که در دویست سال اخیر، فقیهان از روش علمی ایشان استفاده کردهاند. ایشان تحولی شگرف در فقه و اصول ایجاد کردند، به گونهای که بیشتر کتابهایی که در اصول فقه طی دویست سال اخیر نگاشته شده، بیشتر بر محور سخنان ایشان است. تاثیرگذارترین استاد ایشان، ملا احمد نراقی بودهاند. مهمترین کتاب فقهی ایشان در بخش معاملات فقه است که به نام مکاسب معروف است.
۲- نقد و کنکاش آراء شیخ انصاری: در این دوره، نظریاتی که شیخ انصاری ارائه کرده بودند توسط عالمانی چون ملا علی کَنی، میرزا محمدحسن شیرازی، آقا رضا همدانی، محمد بن محمدتقی آل بحرالعلوم، سید کاظم یزدی، عبدالله مامقانی و در انتها محمدکاظم خراسانی مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
۳- دوره نقد آرای آخوند خراسانی و پیدایش سه مدرسه اصولی: در انتهای دوره قبل، آخوند ملا کاظم خراسانی شیوه جدیدی را در ارائه مطالب فقهی و اصولی ایجاد کردند. بعد از ایشان، شاگردان ایشان به نقد و بررسی آرای استاد خویش پرداختند و در اثر این نقد و بررسیها، سه مدرسه اصولی ایجاد شد. محمدحسین غروی اصفهانی، آقا ضیاء عراقی و محمدحسن نائینی هر یک نقش مهمی در پیشبرد و تکامل اصول فقه شیعه داشتند و هر یک با رویکردی خاص به این علم پرداختند.
ترتب عقد فضولی بر ثمن به صورت غیر کراراً
سلام و عرض ادب و احترام در مورد اقسام ترتب عقد بیع به صورت فضولی، یک عنوانی را شهید ثانی بر سه قسم مشهور اضافه میفرمایند: آنکه ثمن عقد اول مثمن عقد فضولی بعدی به صورت غیر کراراً واقع می گردد و حکم آن را صحیح بودن عقد اجازه شده و ما بعد آن می داند. نکته ای که وجود دارد در چنین فرضی در صورت تحقق اجازه بر معامله اول، بعدی ها تماما باطل هستند و در صورت تحقق اجازه بر یکی از عقود غیر از اولی، نه فقط همان و بعدی ها صحیح هستند بلکه قبلی ها هم صحیح هستند چرا که در صورتی عقد اجازه شده و بعدی ها صحیح هستند که عقد اول و دوم که در آن ها عنوان ثمن به مثمن منقلب می گردد صحیح باشد. به عنوان مثال: فضول انگشتر را به زید در مقابل لباس می فروشد و فضول لباس را به عمرو در مقابل کتاب می فرشود و سپس عمرو لباس را به بکر در مقابل شمشیر می فروشد و سپس بکر لباس را به خالد در مقابل اسب می فروشد و ... . اگر مالک عقد اول را اجازه کند، لباس به مالکیت وی درآمده و عقد دوم عقد فضولی دیگری است که نیاز به تنفیذ مجدد دارد و اگر عقد دوم یا بعدی ها را اجازه کند، لازمه آن ابتدا به ملکیت درامدن لباس به عنوان ثمن عقد اول می باشد و اگر اجازه به عقد اول منصرف نشود، آن لباس به ملکیت مالک درنیامده تا اجازه وی موثر بر معامله آن باشد و لباس ملک دیگری است.