السَّلامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نَبِیَّ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا خَاتَمَ النَّبِیِّینَ..... صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْکَ وَ رَحْمَتُهُ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِکَ الطَّاهِرِینَ.
«ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد»
ماه «ربیع» میآید و همراه با خود، ربیع قلوب، بهار جانها و طراوت ایمان را به همراه میآورد.
پس از آن زمان که ابابیل، خدای کعبه را به وضوح فریاد زدند؛ همزمان، خدای ابابیل، آخرین سخن را و حجت را تمام کرد؛ مردی که آخرین کلام را به لب دارد و آخرین اعجاز را، مردی که از راه میرسد از نسل ابراهیم بت شکن، از سلاله پاکان، از دامان پاک «آمنه»، از مکه معظمه، از خانه خدا...
از راه که میرسد؛ همچنان که عظیمترین برگِ تاریخ، ورق میخورد؛ جبلِ «نور» لرزهای شیرین را بر پیکر خود حس میکند و «حرا» خود را برای چهل سال انتظار، آماده میسازد.
از راه که میرسد، عرقِ شرمی بر جبین مکه مینشیند از جفاکاریِ شب پرستانی که ستاره فرو چکیده را تاب نخواهند آورد.
شهرها، اهالی خود را خوب میشناسند؛ آنها، ظلمتِ مطلقِ بتخانهها را بیشتر میپسندند؛ این طریقی است که قرنها آموختهاند.
هان ای ستاره! فرود آی.
با مشعلی از «حق»، فرا دست، که میبینی آتشکده «آذرگشسب»، به خاموشی میگراید؛ به نشان فرومردن فروغ دروغین آتش اهورایی، در جلوه جمال الهی و جلال کبریایی، و این «صبح صادق»، رسیدن «روز» را نوید میدهد پس از شب دیجور و ظلمت ظلم، پس از قرنها قساوت و سالها سفاهت....
و با این «میلاد»، لرزه و شکاف در کاخ «کسری» میافتد به نشان اینکه از این پس، «کعبه»، کوی معبود است و سکوی آزادی و بنای یادبود عدالت و برابری و توحید، و سمبل قیام مردم و قوام امت و رمز خضوع در برابر فقط «الله».
نه «جم» ها، نه «کی» ها، و «کسری» ها، و «قیصر» ها، و «فرعون»ها...
میآید...
تبر ابراهیم بر دوش، عصای موسی در دست، قلب مسیح در سینه، عزم نوح در اراده، صبر ایوب در دل، زیبایی یوسف در رخسار، حکمت لقمان بر زبان و حکومت داود و سلیمان در سایه قرآن.
میآید...
با «فرقان»، با «آیات»، با «بینات»، با «نور»، با «ذکر» با «کتاب»، با «هدایت»، با «قرآن»، با «بشارت»، با «انذار»، با «وعد»، با «وعید»
تا خنجر خونین کینهتوزیها و تعصبها را از دست جاهلان جاهلیت زده، برگیرد و «کتاب و حکمت» را و «لوح فلاح» و «سِلاح صَلاح» را به دستشان دهد.
میآید...
تا دشمنیها را به دوستی تبدیل کند.تا دلها را به هم نزدیک سازد.تا پراکندگیها را به وحدت برساند و نیروها و شمشیرها را، به جای آنکه به روی هم کشیده شوند، برای هم کشیده سازد تا به جای «بر هم» بودن، «با هم» باشند. تا از «دیو»، فرشته بسازد و از حیوان، انسان و از بیگانه، دوست و از رها، بنده و از بنده، آزاده...
آری اوست آن برهان آشکار که انسان را به انسانيت میرساند و مقام خليفة اللهی را نصيبش میسازد، اوست عنايت حضرت پروردگار به انسان كه اگر اين عنايت حضرت رب نبود به بشر، هرگز آدم و فرزندانش به محوريت در عالم امكان دست نمیيافتند و اشرفيت بر جميع مخلوقات را تجربه نمینمودند.
او در ميان فرزندان آدم و حوازادگان عالم، يكدانهای است كه اقليم بالا برايش فرش است و عشق حضرت دوست برايش عرش، فاتح قله «فكان قاب قوسين» و ساكن مقام حبيب اللهی، يتيم مدينه محمد بن عبدالله صلیاللهعليهوآله كه عالم امكان و تمام هستی، به طفيل وجودش به موهبت وجود نائل آمدند و در زمره كائنات شدند. پیامبر رحمت صلیاللهعليهوآله وجودی است كه مقام بندگی، ايمان، عصمت، طهارت، رسالت، حكومت، اولويت، و اول المسلمين و اخلص الموحدين و اخشع العابدين بودن، و دارا بودن خصائصی چون فضل عظيم، مانع عذاب، مؤيد به نصر الهی، رؤوف و رحيم، مسافر معراج، رحمة للعالمين، اسوه حسنه و خاتم النبيين بودنش، او را چون خورشيدی بیمانند گردانیده است. اوست بهانه رحمت پروردگار بر عالميان و واسطه فيض قدس، آفتاب وجود اوست.
او از قلب تاریخ و عمق زمان، در «هفدهم ربیع» میآید.
با اخلاقی جذب کننده و رشد دهنده با رفتاری سرشار از تواضع و فروتنی و خاکساری با زبانی حقگوی و خداخوان و فصیح با قلبی نورانی که چشمه زلال «معرفت» است؛ با دستی که دوست نواز و دشمن کوب است؛ با پایی پویاتر از باد، نستوهتر از کوه، با چهرهای به خندانی صبح و درخشش خورشید و زیبایی ماه.
ماه «ربیع الاول» است... بهار نخستین و طلوعی نوین.
و او میآید....
تا پنجرههای گشوده به روی «شب» و «شک» و «شیطان» را ببندد و درهایی را، فرا روی مردم، به روی «روز» و «یقین» و «رحمان» بگشاید.
و اگر نمیآمد او و باران وحی بر خاک نمیتراوید، اینک ما بودیم و برهوت جاهلیت.
اگر مرد خلوت نشین حرا نمیآمد و پنجرههای بسته را نمیگشود، هنوز آفتاب به خانهها راه نیافته بود.
او بر خاک نازل شد تا در شمیم اعجاز گل محمدی صلیاللهعلیهوآله جایی برای نفس کشیدن در فضای وهم آلود جهان بیافریند. آمد تا درختان قد بکشند؛ پرندگان، پر بگیرند؛ آسمان، سهم همه باشد و انسانها به دایره تکامل پای بگذارند.
و امروز ملکوتیان هزاره مدینه او را جشن میگیرند و دستها، در محرابِ «یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَّد» به نیایش بر میخیزند تا به زودیِ زود، مردی هم نامِ او، مسیح شود و کالبد مرده زمین را جان دوباره بخشد و لات و هُبَل و عزّی و خدایان مترسک پیشه را دوباره پاک کند از دامان شرک زمینیان؛ آن زمان که کعبه دوباره سر بلند میکند و محکم و استوار، منتظر بلالِ محمد صلیاللهعلیهوآله میماند تا طنین الله اکبر را بر بام کعبه به تمام جهانیان اعلام کند و چنین میشود.....
همچنان که او میفرماید آری این پیامبر رحمت صلیاللهعلیهوآله است که میفرماید؛ «ان هو الا وحی یوحی» است که امید را زمزمه میکند در گوش امتش:
قال رسول الله صلی الله علیه وآله:
«اَلْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی، اِسْمُهُ اِسْمِی، وَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی، أَشْبَهُ النّاسِ بِی خَلْقاً وَ خُلْقاً، تَکُونُ لَهُ غَیْبَةٌ وَ حَیْرَةٌ تَضِلُّ فِیهِ الْأُمَمُ. ثُمَّ یُقْبِلُ کَالشَّهابِ الثّاقِبِ وَ یَمْلَأُها عَدْلاً وَ قِسْطاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً.
مهدی از فرزندان من است، اسمش اسم من و کنیهاش کنیه من است. شبیهترین مردم به من است؛ هم از جهت خلقت و هم از جهت اخلاق. دارای غیبت و حیرتی است که بسیاری از مردم در خصوص وی به گمراهی میافتند، امّا ناگهانی و مانند شهاب ثاقب (سریع) ظهور میکند و چهره نشان میدهد. زمین را پر از عدل و داد میکند همان طور که از ظلم و ستم پر شده باشد.
أَبْشِرُوا بِالْمَهْدِیِّ [قالَ ثَلاثاً] یَخْرُجُ عَلی حِینِ اخْتِلافٍ مِنَ النّاسِ وَ زِلْزالٍ شَدِیدٍ یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً، یَمْلَأُ قُلُوبَ عِبادِهِ عِبادَةً وَ یَسْعُهُمْ عَدْلُهُ.
بشارت میدهم شما را به مهدی (و این جمله را سه بار تکرار فرمود) آن هنگام که مردم با هم اختلاف کرده و متزلزل شده باشند، ظهور خواهد کرد و زمین را از عدل
و داد پر میکند، همان طور که از ظلم و جور پر شده باشد. قلوب مردم را از عبادت خدا پر میکند و عدالتش تمام مردم را فرا میگیرد.»
اللهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّدا صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلَى دَعْوَتِهِ وَ ارْحَمِ اسْتِکَانَتَنَا بَعْدَهُ اللهُمَّ اکْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدا وَ نَرَاهُ قَرِیبا بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.