مکه سال هشتم عامالفیل؛ ابوطالب علیهالسلام با نگرانی بر بالین پدر بزرگوارشان حضرت عبدالمطلب علیهالسلام نشسته بودند، با چشمهایی اندوهگین از بیماری پدر، به آخرین وصیتشان گوش فرا میدادند: پسرم بعد از وفات من از محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم مراقبت کن و نگذار آسیبی به او رسد.
ازآنپس همهی فکر و ذهنشان شده بود مراقبت از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم! از کودکی تا نبوت رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم، سايهی مهربانی و عطوفت ابوطالب عليهالسلام هیچگاه نمیگذاشت آسیبی به ایشان رسد. بدخواهان پيامبر از غرش ابوطالب سخت میلرزيدند و در هراس بودند. هر وقت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم حضرت ابوطالب عليهالسلام را میدیدند لبخندی از جنس رضایت و آرامش، بر چهرهی نورانی ایشان نقش میبست؛ زیرا این عمویشان ابوطالب عليهالسلام بود که همچون کوهی استوار در برابر دنیایی از کفر و جهل در کنارشان ایستاده بودند.
نام او عبدمناف و کنیه او ابوطالب بود. حضرت ابوطالب(ع) با حضرت فاطمه بنت اسد، مادر بزرگوار امام علی(ع) نسبت عمو زادگی داشتند.
یعنی هاشم جدّ مشترک هر دو آنها بوده است. پس در نتیجه فرزندان این دو بزرگوار از هر دو طرف (پدر و مادر) بنی هاشمی محسوب می شوند.
تا جایی که مرحوم اربلی درباره امام علی(ع) می نویسد: أَوَّلُ هَاشِمِی وَلَدَهُ هَاشِمٌ مَرَّتَینِ امام علی(ع) نخستین هاشمی نسبی است که از دو طرف به هاشم می رسد.(کشف الغمة اربلی، ج۱، ص۵۹)
ابن شهر آشوب می نویسد: وقتی لحظات آخر عمر عبدالمطلب علیهالسلام فرا رسید، پسرانش را جمع کرد و سفارش رسول اکرم(ص) را به آن ها نمود. عبدالمطلب گفت: مُحَمَّدٌ(ص) یتِیمٌ فآوُوهُ وَ عَائِلٌ فَأَغْنُوهُ اِحْفَظُوا وَصِیتِی فِیهِ
محمد(ص) یتیم است و او را سرپرستی کنید و نیازمند است او را بی نیاز کنید و وصیت و سفارش مرا درباره او حفظ کنید!
ابولهب گفت: من این کار را خواهم کرد؟ عبدالمطلب به او گفت: کفَّ شَرَّک عَنْهُ! شرّت را از او بازدار! عباس اظهار داشت: من این کار را به عهده خواهم گرفت! عبدالمطلب به او گفت: أَنْتَ غَضْبَانُ لَعَلَّک تُؤْذِیهِ
تو مرد خشمناکی هستی، می ترسم او را آزار بدهی! ابوطالب(ع) گفت: من این دستور را اجرا می کنم و کفالت او را به عهده می گیرم؟ عبدالمطلب به او گفت: آری! تو سرپرستی او را به عهده گیر!
و سپس بدنبال این سخن، خطاب به حضرت محمد(ص) گفت: یا مُحَمَّدُ(ص)! أَطِعْ لَهُ! ای محمد! از وی اطاعت کن! حضرت محمد(ص) فرمود: یا أَبَهْ! لاَ تَحْزَنْ فَإِنَّ لِی رَبّاً لاَ یضِیعُنِی پدرجان! غمگین مباش مرا پروردگاری است که تباهم نخواهد کرد و به حال خود وانخواهد گذارد.
حضرت رسول اکرم(ص) از ابوطالب و فاطمه بنت اسد مادر امام علی(ع) همواره به عنوان پدر و مادر خویش یاد می کرده است.
عبدالله بن عباس می گوید: هنگامی که فاطمه بنت اسد وفات نمود، رسول اکرم(ص) گریست و به امام علی(ع) فرمود:
رَحِمَ اللَّهُ اُمَّکَ یَا عَلِیُّ(ع)! اَمَا اِنَّهَا اِنْ کَانَتْ لَکَ اُمّاً فَقَدْ کَانَتْ لِی اُمّاً خداوند مادرت را بیامرزد! اگر مادر تو بود، مادر من هم بود.(امالی شیخ صدوق، ص۳۹۱)
شیخ مفید می نویسد: هنگام درگذشت ابوطالب، جبرئیل بر رسول اکرم(ص) نازل گردید و به ایشان گفت: اُخْرُجْ مِنْ مَکةَ فَقَدْ مَاتَ نَاصِرُک از مکه خارج شو که یاوری در این شهر نداری!(ایمان ابی طالب(ع) شیخ مفید، ص۲۴)
ابوطالب دو منصب رفادت (مهمانداری حاجیان) و سقایت (آب رسانی به حاجیان) را در مکه بر عهده داشت. رسول اکرم(ص) روز وفات ابوطالب در حالی که به شدت محزون بود و می گریست، و به امیر مؤمنان دستور غسل و کفن او را داد و برای وی طلب رحمت کرد و هنگامی که به محل دفن وی رسید، فرمود: أَمَا وَ اَللَّهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَک وَ لَأَشْفَعَنَّ فِیک شَفَاعَةً یعْجَبُ لَهَا اَلثَّقَلاَنِ آن گونه برای تو طلب آمرزش و شفاعت می کنم که جن و انس دچار شگفتی شوند.(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۷۶)
امام صادق(ع) درباره ایمان ابوطالب(ع) می فرماید: إِنَّ مَثَلَ أَبِی طَالِبٍ مَثَلُ أَصْحَابِ الْکَهْفِ أَسَرُّوا الْإِیمَانَ وَ أَظْهَرُوا الشِّرْکَ فَآتَاهُمُ اللَّهُ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ ابوطالب مانند اصحاب کهف بود که ایمان را پنهان داشتند و اظهار شرک کردند. بدین روی، خداوند دو بار به آنها اجر و پاداش داد.(الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۴۴۸)
وَ اللَّهِ إِنَ إِیمَانَ أَبِی طَالِبٍ لَوْ وُضِعَ فِی کفَّةِ مِیزَانٍ وَ إِیمَانُ هَذَا الْخَلْقِ فِی کفَّةِ مِیزَانٍ لَرَجَحَ إِیمَانُ أَبِی طَالِبٍ عَلَی إِیمَانِهِم اگر ایمان ابوطالب را در یک کفه ترازو و ایمان این مردم را در کفه دیگر قرار دهند، ایمان ابوطالب فزونی خواهد داشت.(بحار الانوار مجلسی ج۳۵، ص۱۱۲)
مدرسه علمیه مجازی امام صادق علیهالسلام، سالروز رحلت بزرگمرد ایمان؛ حضرت ابوطالب علیهالسلام را تسلیت عرض مینماید.