حضرت صاحب الزمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) دو غیبت دارند؛ یکی غیبت صغری (به مدت ۶۹سال) و دیگری غیبت کبری (از سال ۳۲۹ق تا روز ظهور).
  در دوره غیبت صغری، ارتباط شیعیان و حضرت صاحب الامر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، به واسطه چهار تن از برگزیدگانِ شیعیان، یعنی نوّابِ خاص صورت می‌گرفت.
  دوّمینِ ایشان، یعنی جناب «محمّد بن عثمان»، با امرِ خاصِّ حضرتِ حجّت (عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، به این مقام منصوب شده و برای چهل سال، عهده دار این مسئولیت بودند؛ مسئولیتی خطیر و پیچیده. چرا که شیعیان در این دوره با مشکلاتِ داخلی و خارجی روبرو بودند.


  در توقیعی نورانی که از ساحتِ شریفِ حضرتِ حجّت بن الحسن (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) صادر شده؛ به وثاقت جناب عثمان بن سعید تصریح شده است.۱ اما در عین حال برخی از شیعیان، با ایشان همراهی نکردند؛ و حتی به دروغ خود را نایب آن حضرت معرفی نمودند که بعضی از آنها، مورد لعن آن حضرت قرار گرفتند.۲


  در این دوره، حوادث سخت روزگار نیز، مشکلاتی را برای شیعیان به وجود آورد. از جمله این حوادث، قیام صاحبِ زنج بود که خود را به امام سجّاد منتسب می‌نمود. همچنین در این دوره، قرامطه، فعالیت خود را آغاز نموده و گسترش دادند. 
  از سوی دیگر، خطر حکومت بنی‌العباس نیز باعث می‌شد تا جناب عثمان بن سعید، اکیداً شیعیان را به رعایت تقیّه توصیه نمایند. از همین رو شیعیان حتی از بردن نام حضرت صاحب العصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) منع شده بودند.۳


  اما با تمام پیچیدگی‌های مسائل و فشارهای این دوره، آن جناب، وظیفه سنگینِ نیابتِ امامِ زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) را به خوبی به سرانجام رساندند. 
  ایشان پیش از مرگ، قبری برای خود آماده نمودند. وقتی یکی از شیعیان درباره این کار سؤال نمود، پاسخ شنید: مأمورم که کارهای خود را جمع کنم.۴
  ایشان همچنین پیش از مرگ خود، از تاریخ ارتحال خود خبر دادند.۵
  سرانجام، جناب «محمّد بن عثمان بن سعید» در آخر جمادی‌الاولی (سال ۳۰۴ و یا ۳۰۵ق) از دنیا رفتند. آن بزرگوار، با تقوا و مجاهدت، نامی نیک از خویش به یادگار گذاشتند و تأییدات خاصّه حضرت حجّت (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) را به بهترین نحو پاسخ دادند. 


  خوشا به حال ایشان و یاران حقیقی امام زمان‌ (عجّل الله تعالی فرجه الشریف).

 


۱ . الغیبة، شیخ طوسی، ۳۶۲:  أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي اَلْقَاسِمِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ قُولَوَيْهِ وَ أَبِي غَالِبٍ اَلزُّرَارِيِّ وَ أَبِي مُحَمَّدٍ اَلتَّلَّعُكْبَرِيِّ كُلِّهِمْ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ: سَأَلْتُ مُحَمَّدَ بْنَ عُثْمَانَ اَلْعَمْرِيَّ رَحِمَهُ اَللَّهُ أَنْ يُوصِلَ لِي كِتَاباً قَدْ سَأَلْتُ فِيهِ عَنْ مَسَائِلَ أَشْكَلَتْ عَلَيَّ فَوَقَّعَ اَلتَّوْقِيعَ بِخَطِّ مَوْلاَنَا صَاحِبِ اَلدَّارِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ ذَكَرْنَا اَلْخَبَرَ فِيمَا تَقَدَّمَ وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ اَلْعَمْرِيُّ فَرَضِيَ اَللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ وَ عَنْ أَبِيهِ مِنْ قَبْلُ فَإِنَّهُ ثِقَتِي وَ كِتَابُهُ كِتَابِي. 

۲ . ن.ک: تنقیح المقال، المامقانی، ج۲ ، ص ۱۴۹

۳ . الغیبة، شیخ طوسی، ج ۱ ، ص ۳۶۴: خَرَجَ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ الْعَمْرِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ ابْتِدَاءً مِنْ غَيْرِ مَسْأَلَةٍ لِيُخْبِرَ الَّذِينَ يَسْأَلُونَ عَنِ الِاسْمِ إِمَّا السُّكُوتَ وَ الْجَنَّةَ وَ إِمَّا الْكَلَامَ وَ النَّارَ فَإِنَّهُمْ إِنْ وَقَفُوا عَلَى الِاسْمِ أَذَاعُوهُ وَ إِنْ وَقَفُوا عَلَى الْمَكَانِ دَلُّوا عَلَيْهِ.

۴. الغیبة، للطوسی، ص ۳۶۴

۵ . همان، ص ۳۶۵